🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 جایگاه هجای کشیده در وزن شعر فارسی، بررسی تاریخی و تحلیلی

(ثبت: 256740) اسفند 9, 1401 
جایگاه هجای کشیده در وزن شعر فارسی، بررسی تاریخی و تحلیلی

با درود و سپاس بر اساتید و شاعران بزرگوارو فرهیخته ام
انگیزه ی گرداوری مطلب زیرعلاوه بر روشنگری و باز شدن مجال بحث و تبادل نظر این است که تکلیف این هجا ی
کشیده با همتی که دیگر عزیزان بخرج می دهند، حداقل در این سایت مشخص شود. لذا چنانچه اساتید و عزیزان بزرگوار مطالب مستند دیگری دارند را به شکل کامنت ویا مقالات دیگر انتشاردهند چون خیلی از مشکلات بخاطر حضور این واژه هنوز برقرار است .

جایگاه هجای کشیده در وزن شعر فارسی، بررسی تاریخی و تحلیلی
نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسندگان
مهدی کمالی: استادیار فرهنگستان زبان و ادب فارسی
علی اصغر قهرمانی مقبل : دانشیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید بهشتی
وزن شعر فارسی کمیّ است و در نتیجه برتقابل میان دو امتداد هجایی ( کوتاه ــــ بلند ) استوار است
اما زبان فارسی سه امتداد هجایی دارد ( کوتاه ـــ بلند ـــ کشیده ) این امتدادها در دستگاه وزنی زبان باید به دوامتداد تقلیل یابد .
در این مقاله کوشیده شده است جایگاه و ارزش امتداد سوم ( هجای کشیده )را در وزن شعر فارسی ، از مسیر بررسی ونقد آرای عروضیان قدیم ومعاصر تعیین کنیم .
عروضیان قدیم انواع هجای کشیده را در میان شعر ، متکلفانه و یا قاِیل شدن به اندکی تسامح در رعایت وزن ، معادل با توالی یک کمیت ( بلند) و یک کمیت ( کوتاه) توصیف کرده اند و در پایان شعر ، صامتهای پایانی آن را به عنوان یک حرف ساکن پذیرفته اند.معاصران نیز با وجود تنوع در نحوه ی تبیین مساله ، از انکار وجود هجای کشیده در زبان یا حذف آن از توصیف وزن، تا پذیرش آن به عنوان ” اختیار شاعری” و گاه با تردید و تناقض و خطا در تبیین آن ، با اجماعی نسبی ، در تقطیع شعر هرسه ساخت هجای کشیده را در میان شعر معادل توالی ” یک کمیت بلند و یک کوتاه ” گرفته اند . زیرا واقعیت شعر فارسی تنها همین را تایید می کند.اما ارزش آن در پایان وزن ، محل اختلاف است .اگر اختیار شعری را ” آزادی شاعر برای انتخاب امتداد های زبان در کارمنطبق کردن آنها با کمیتهای وزن ” تعریف کنیم ، شاعر آزاد است درمیان شعر به جای توالی یک بلند و یک کوتاه ودر پایان شعر بجای هجای بلند ، هجای کشیده بیاورد .
در این پژوهش، چگونگی کاربرد درست «هجای کشیده» در کتاب‌های درسی بررسی شده است. علت این بررسی، کاربرد نادقیق و غیرعلمی آن در کتاب‌ها و مسامحه و بیتوجهی نسبت به این امر است.
مقدمه :
شعر چیست؟ وزن کدام است؟ آیا جز این است که «شعر مانند خون در رگ‌های بشر جاری است و انسان‌ها از اوانی که قدم به ساحت دنیا گذاشته‌اند، احساسات و عطوفت را لمس کرده‌اند؟» (عبدالهی، ۱۳۶۹: ۹)
“وزن” را موسیقی شعر میخوانند و کیست که نداند موسیقی مناسب، چه تأثیری بر روح و روان و حتی زندگی انسان دارد. موسیقی خوب وسیله تسخیر روح انسان‌ها، حیوانات، ‌نباتات و حتی جمادات است. امروز ثابت شده است که وزن و آهنگ موجب شیردهی بیشتر گاوها میشود، رشد و پرورش گل را سریع‌تر میکند، قدرت تخیل را بالا میبرد، موجب هماهنگی اعضا و جوارح بدن میشود، آلام عضلات بدن را تسکین میدهد، گوش را مینوازد و دل را آرام میکند. وزن و آهنگ، غبار روزمرگی و یکنواختی را از دفتر سخن میزداید و آن را در قالب عروسی زیبا میآراید و عرضه می کنند ،اکنون بحث بر سر وزن شعر است. وزن که «در شعر جنبه تزئینی ندارد بلکه جزء طبیعت و شعر است و برای نشان دادن عواطف نمیتوان از آن چشم پوشید»
(گروه مؤلفان، ۱۳۹۷: ۲۲
از آنجا که «وزن، آشکارترین ابزار موسیقایی شعر است» (همان: ۴۷)، رعایت هجاها، مهم‌ترین ابزار موسیقایی وزن است. پس برای تشخیص این موسیقی شرایط ایجاب میکند که از این ابزار (هجابندی) به بهترین صورت ممکن استفاده کنیم تا با خوانش صحیح شعر، دریافت وزن و آهنگ آن آسان‌تر شود .سال‌ها پیش، تقی وحیدیان کامیار عروض علمی را که با شیوه قدما اندکی تفاوت داشت، با زبانی ساده بیان کرد و کوشید «حتیالامکان پیوند با عروض سنتی را نیز حفظ کند و در حقیقت در آن، تنها اشکالات و تناقضات مهم عروض سنتی کنار گذاشته شود» (گروه مؤلفان، ۱۳۸۵: ۲۰)
بنابراین، در عروض جدید هجاها را به سه نوع( کوتاه، بلند و کشیده ) تقسیم کرد و بیان نمود که «هجای کشیده دارای چهار یا پنج حرف است و با علامت ( ) نشان داده میشود؛ مانند کلماتِ ” نرم، پار و پارس و……… چنان‌که میبینیم، هر هجای کشیده برابر یک هجای بلند و یک هجای کوتاه است»
(وحیدیان کامیار، ۱۳۸۶: ۵)؛
یعنی سه واج اول برابر با یک هجای بلند و دو واج بعدی” معادل” یک هجای کوتاه است
دقت کنید که”” یک یا دو حرف آخر هر هجای کشیده، هجای کوتاه نیست بلکه از نظر امتداد هجاها، در حکم یک هجای کوتاه است”” (اردلانی، ۱۳۸۵: ۱۸)؛
زیرا هجای فارسی باید دارای یک «مصوت» باشد و هرگاه مصوت به همراه صامت آمد، خود هجای کوتاه یا بلند دیگری میسازد و از حوزه هجای کشیده خارج میشود
اکنون بحث اصلی همین‌جاست که “هر هجای کشیده هم مانند هجای کوتاه و بلند، فقط یک واحد گفتار است و با هر ضربه، هوای ریه به بیرون رانده میشود””
بنابراین، باید نشانه هجای کشیده به هم متصل نوشته شود یا اگر در حروف‌چینی (کامپیوتری) امکان نوشتن این نشانه به‌صورت متصل وجود ندارد، لااقل هر دو علامت در کنار هم و در یک ستون قرار گیرند.
موردی که دکتر وحیدیان در همه آثار خویش و حتی قافیه و عروض دبیرستان رعایت کرده ولی متأسفانه در هیچ یک از کتاب‌هایی که درباره عروض چاپ شده و نیز، کتاب‌های تألیفی جدید، رعایت نشده است. خانم اردلانی نوشته است: «دقت کنید که یک یا دو حرف آخر هجای کشیده، هجای کوتاه نیست بلکه از نظر امتداد هجاها در حکم یک هجای کوتاه است.» همین مطلب میرساند که ما باید هجای کشیده را در یک ستون قرار دهیم نه در دو ستون؛ زیرا در کلماتی که هجای کشیده دارند، بخش کشیده را به‌صورت یک هجا میخوانیم نه دو هجا، و متأسفانه همین کتاب و کتاب‌های مشابه همگی این اشتباه را مرتکب شده اند
مثلاً اگر از ما بپرسند مصراع ” شاد زی با سیاه چشمان شاد”
چند هجا دارد، مطابق آموزه‌های کتاب، باید گفت ده هجا؛درحالی که هر کس اندکی عروض بداند خواهد گفت که این مصراع فقط هشت هجا دارد
( شاد ــ زی ــ با ــ س ــ یاه ــ چش ــ مان ــ شاد) که دارای دوهجای کشیده، یکی در ابتدا و دیگری انتها

پس ما باید یا هجای کشیده را در یک ستون قرار دهیم و یا با خطی نقطه‌چین بین هجا، مشخص کنیم که هجا کشیده است و با این کار، عروض را به درستی آموزش دهیم، مثل جدول زیر

[ نادرست][ شا ][ د ][ زی ][ با ] [ س ] [ یا ] [ ه ] [ چش ] [ مان ] [ شاد ]
[ درست ][ شــــــا د][ زی ][ با ] [ س ] [ یــــــا ه ] [ چش ] [ مان ] [ شاد ]

یا این بیت دیگر
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن‌شناس نه‌ای جان من، خطا اینجاست
[ چ ] [ بش ] [ ن ] [ وی ] [ س ] [ خ ] [ ن ][ اه ][ ل ] [ دل ][ م ] [ گو ] [ک ] [ خ ] [ طاست ]
[س ] [ خن ] [ ش] [ نـــــــــــاس] [ن ] [ ای][ جا][ ن ][ من][ خ ] [ طا ] [ ایــــــــن] [ جاست ]

که واژه ی ” ناس” هجای کشیده است .
مصراع اول 15 هجایی و مصراع دوم ۱۳ هجایی‌ست؛ زیرا یک هجای کشیده” ناس” داردویک هجای ابدال .
” این”
نتیجه‌گیری
با بررسی کتاب‌های درسی به این اشتباه پی ‌می‌بریم که جداسازی هجای کشیده ( ) به‌صورت یک هجای بلند و یک کوتاه، هم ‌خوانش شعر را نامتعارف می‌سازد و هم تعداد هجاها را نادرست بیان می‌کند؛ مثلاً مصراع زیبای «برآشفت ایران و برخاست گرد»
را باید این‌گونه بخوانیم: «برآشفتِ ایران و برخاست گرد» که در این صورت هم شیوه خوانش نادرست خواهد شد و هم تعداد هجاها فرق خواهد داشت.

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (3):

نقدها
  1. درود واحترام جناب استاد جمعی شاعر و منتقد ادبی گرانقدر
    . پژوهش ارزنده ای است دست مریزاد اما نکات مبهم در این مطلب جلب توجه می کند که تبیین آن با خرد جمعی استادان عروض ضروری است شیوه ی نگارش ارجمندتان نیز پیچیدگی موضوع را دامن می زند
    نخست آنکه نظر محترمتان با نوشتاردانشیاران آمیخته است لطفا نظر دانشیاران را مختصر در پاسخ حقیر بنویسید اما نظر روشن ومختصراین حقیر؛:
    خرد جمعی استادان عروض از قدیم تا امروز کاربرد هجای کشیده معادل هجای بلند در طول مصراع یا بیت را به درستی مر دود می داند مگر این موارد
    هجای کشیده در پایانه قرار گیرد
    پایان بیت یا پایان مصراع در اوزان دوری
    ختم الف ممدود به نون ساکن
    ختم واک بلند از هجای کشیده (او،ای) به نون ساکن
    ادای محاوره
    ادای لفظ لاتین
    ادای لفظ لهجه
    ترانه
    ارادت و سپاس

نظرها 14 
  1. نسرین حسینی

    اسفند 10, 1401

    درودها برشما استاد ارجمندم سپاس فراوان از مطلب ارزشمند و آموزنده شما
    صفحه شما همیشه برای ما کلاس درس است
    بمانید به مهر حضرت دوست 🌺🌺🌺

    • غلامحسین جمعی

      اسفند 16, 1401

      درودو سپاس بر استاد بزرگوار و فرهیخته ام

      سرکارخانم نسرین حسینی غزلبانوی سایت

      حضورتان را ارج می نهم و از این همه حسن نیت

      آن بزرگوار صمیمانه و صادقانه تشکرو قدردانی میکنم

      برایتان بهترین هارا آرزو دارم

      🙏🙏🙏🙏🙏

  2. طارق خراسانی

    اسفند 13, 1401

    سلام و درود

    با سپاس از انتشار این مطلب عالی که لازم است درباره ی آن با حوصله و دقت نظر به بررسی پرداخت تشکر می کنم.
    حتما در این بحث و گفتگوی مهم شرکت خواهم کرد.
    در پناه خدا 🌿🌹🙏🌿

    • غلامحسین جمعی

      اسفند 14, 1401

      درودو سپاس بر استاد بزرگوارو فرهیخته ام جناب طارق خراسانی

      باعث افتخار این خرد است که در کنارتان بیاموزم اتفاقا آخرین شعر استاد مدهوش مطلع آن چنین است
      تورا دوست دارم ای زیبای باران
      (تُ ــ را ــ دوست ـ دا)
      ( رَ ــ مِِی ــ زی ــ با )
      ( یِ ــ با ــ را ن)
      مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل

      نکن هردم مرا اینگونه گریان
      ( ن ــ کن ــ هر ــ دم)
      ( م ــ را ــ این ــ گو)
      ( ن ــ گر ــ یان)
      مفاعیلن مفاعیلمن مفاعیل
      که اگر در رکن دوم مصرع اول بخواهیم با همان قواعد عروض قدیم تقطیع کنیم یک هجا اضاف خواهیم داشت
      امیدوارم که نظرات آن استاد را هم داشته باشیم

      🙏🙏🙏🙏❤️❤️❤️❤️🙏🙏🙏

  3. طارق خراسانی

    اسفند 14, 1401

    سلام مجدد

    حضرت استاد جمعی عزیز هجای کشیده در عروض عربی و فارسی به رسمیت شناخته شده است.

    • غلامحسین جمعی

      اسفند 14, 1401

      درودو سپاس بر استاد بزرگوار

      آن استاد درست می فرمایند ولی هنوز خیلی از عزیزان براین باورند که جایگاه هجای کشیده یا در انتهای مصرع هاست ویا در انتهای نیم مصرع های اوزان دوری در صورتی که اگر موسیقی و سلاست شعر حفظ شود در همه جای مصرع ها می تواند بکار رود
      🙏🙏🙏🙏🙏🙏

      • طارق خراسانی

        اسفند 17, 1401

        درود
        دقیقا همانگوته است که حضرتعالی میفرمایید.

  4. مسعود مدهوش

    اسفند 14, 1401

    درودها استاد جمعی ادیب و بزرگوار👏🌹🙏🌿🍂☘️🌱ابتدا سپاسمندم کلی زحمت کشیده اید و با حوصله ای مثال زدنی خالصا جهت رشد و پیشرفت شعرا ی سایت اقدام عملی نموده ایدبزرگ مهر🌹🌹🌹🙏🙏🙏🌿🌿🌿🌿🌿🍂🍂🍂☘️☘️🌱🌱👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏اساسا دوستانی که علاقه مند به سرایش اشعار کلاسیک هستند بسیار مفید و موثر است،قابل تقدیر است که استادانه اموزش داده اید گرامی👏🌱☘️🍂🌿🌿🙏🙏ترانه و تصنیف فاقد وزن عروضیست و فقط وزن متریک و ریتمیک با ملودی درون و قافیه دارد که اطمینان دارم حضرتعالی کاملا به اصول و فنون انها اشنایید. بنده بخاطر علاقه به ترانه و تصنیف بدانها تمایل بیشتری دارم.سپاسمندم بزرگمهر ،سلامت و پیروز باشید🙏🌿🍂☘️🌱👏🌹

    • غلامحسین جمعی

      اسفند 19, 1401

      درودو سپاس بر استاد بزرگوارم جناب مدهوش

      فکر نمیکنم که ترانه و تصیف سرودن بدان معنی است که مقوله ای خارج از وزن و موسیقی عروض باشد بلکه می تواند مستقل هم عمل کند .و این قضاوت که سرودن و ترانه و تصیف “ترانه و تصنیف فاقد وزن عروضیست و فقط وزن متریک و ریتمیک با ملودی درون و قافیه دارد” چون هر شعر کلاسیک که دارای وزن و موسیقی باشد را می توان به وسیله قوانین عروض و اختیاراتش تقطیع کرد و بجای اینکه بگوییم هر مصرع این شعر و ترانه و تصنیف چند رکن دارد و در هر رکنش چند هجای کوتاه وبلند دارد پس از تقطیع خواهیم گفت که این شعر ویا ترانه در کدامین جایگاه از افاعیل می گنجد .
      🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

      • مسعود مدهوش

        اسفند 19, 1401

        درودها استاد جمعی ارجمند☘️🍃🌾🍂🍂🌱🌿

        ترانه چیست و ترانه سرا کیست؟؟
        ترانه قالب یا گونه ای از شعر است که خواننده مطابق با قوانین با قواعد موسیقیایی آنرا اجرا میکند،ترانه عملا از سه فاکتور شعر،ملودی

        و ریتم تشکیل شده است،ترانه مفاهیم و مضامینی را که هر شعری داشته باشد میتواند داشته باشد و دارای موضوعات عمیق و سطحی

        است. در قانون ترانه مفاهیم به طرز ساده تری بیان میشود و از کلمات ادبی پیچیده به هیچ عنوان استفاده نمیشود.

        زبانشناسان(linguists)معتقدند که شعر از بدو پیدایش با خوانش آهنگین همراه و هم مسیر بوده و به مرور از نغمه جدا شده،

        شاعرانی همانند : رودکی،امیر خسرو دهلوی،عارف قزوینی اشعار خود را با آوازو موسیقی همراه می نمودند،هر شعری که دارای قابلیت

        موسیقیایی باشد را میتوان ترانه نامید.

        ترانه را زیر مجموعه ای از شعر می نامند و ترانه به شعر اعتبار و اطمینان بخشیده است ، که با لحن موسیقیایی طراوت و زیبایی خاصی می بخشد.

        ترانه باید ساده نگارش شود تا بر روی موزیک و آهنگ قرار گیرد ، تمام ذهن شنونده متوجه معنی ترانه نیست بلکه صدای خواننده و ملودی

        و زبان روز مردم بسیار اهمیت دارد.

        بر خلاف تصورترانه سرایی از شعر سرودن مشکل تر است،شاعری که هنوز نام ادوات موسیقی را نمیداند و ریتم و هارمونی در موسیقی را

        نفهمیده است نمیتواند ترانه بگوید.

        اهمیت تلفیق شعر و آهنگ را نباید از خاطر دور نگه داشت ،تلفیق ترانه سرا،آهنگساز و خواننده باید باهم توام گردد.

        ترانه باید دارای ردیف،آهنگ درونی و قافیه باشد که در حال حاضر و امروزه روز ترانه ی بدون قافیه نیز سروده شده است . ترانه معمولا

        به دو شکل اول شخص و سوم شخص یا در مواردی تلفیقی از این دوست.

        درون مایه ی ترانه عامیانه و احساسی،فراق،عشق و محبت،غم غربت،دشمنی،دادخواهی و دیگر موضوعات اجتماعیست.

        ✍ ترانه و تصنیف سرا: دکتر مسعود مدهوش

        اقتباس از اساتیدی چون: منوچهر منوچهری،زنده یاد افشین یدالهی و ایرج جنتی عطایی.

        بهانه ای شد بدینوسیله از ترانه سراها و تصنیف سراهای پیشکسوت میهنم تجلیل نمایم و اموزش کوچکی برای دوستداران و علاقه مندان صورت گیرد.

        • مسعود مدهوش

          اسفند 19, 1401

          تصنیف چیست و تصنیف سرا کیست؟؟؟
          به رایجترین حالت موسیقی سنتی ایرانی که فقط وزن متریک و ریتمیک دارد تصنیف می گویند.تصنیف از حدود سده ی ۸ آغاز شده

          قدیمیترین تصنیف از دوره ی عبدالقادر مراغه ای در دوره ی سلسله ی تیموریان بجا مانده است،در دوره ی صفویه تصنیف ها دارای وزن عروضی بوده که از دوره ی زندیه به بعد وزن عروضی رفته رفته جای

          خود را به وزن متریک و ریتمیک داده است ، آهنگسازان و شاعران بسیاری به تصنیف سرایی روی اورده اند ، تا وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه ی آن دوران را در ذهن مردم حک کنند.

          در آغاز قرن ۱۲ هجری تصانیف قدیمی نقش موسیقی از شعر در این تصانیف بیشتر بود.

          اوج تصنیف از زمان قاجار با دوتن از بزرگان چون علی اکبر شیدا و عارف قزوینی انکار ناپذیر بود.

          عارف قزوینی بیشتر تصنیف را برای بیان مفاهیم سیاسی و میهنی استفاده مینمود،سپس با حضور محمد تقی بهار ارتباط بین شاعری و تصنیف سازی مستحکم تر شد.

          تصنیف سازان معاصر را میتوان استاد محمد رضا لطفی،حسین علیزاده،پرویز مشکاتیان و محمد رضا شجریان نامید.

          بر خلاف تصور عام ، سرایش تصنیف از ترانه نیز مشکل تر است، که در علم اشعار بدین گونه تقسیم میگردد:

          تصنیف،ترانه،غزل،مثنوی….. .

          کسانی که علاقمند به تصنیف سرایی هستند باید کاملا قافیه های شایگان را به خوبی درک نمایند،تصنیف بر خلاف ترانه که بسیار خودمانی و از کلمات عامیانه استفاده میشود از کلمات شایگان و ادبی و رسمی

          (Formal)استفاده میشود.

          کسانی که تصنیف سرایی میکنند قابلیت دانش ادبی بسیار بالا داشته و از شناخت کامل و موزونی از ادوات موسیقی و نت ها برخوردارند .

          نمونه هائی از تصنیف در ذیل مشاهده میفرمایید :

          سلسله ی موی دوست حلقه ی دام بلاست

          هر که در این حلقه نیست،فارغ از این ماجراست

          تو که بی وفا نبودی/ پر جور و جفا نبودی

          نمونه هایی از تصنیف زنده یاد عارف قزوینی :

          نمی دانم چه در پیمانه کردی / تو لیلی وش مرا دیوانه کردی

          ای تمنا ی من/ یار زیبای من/ تویی لیلای من/ مرا مجنون صفت دیوانه کردی.

          ✍ ترانه و تصنیف سرا: دکتر مسعود مدهوش

          برگرفته از ویکی پدیا و زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران.

  5. اسفند 20, 1401

    سلسله ی موی دوست حلقه ی دام بلاست
    سل ــ س ِ ــ ل ِ ی)( مو ــ ی ــ دو ـ ست)
    حل ــ قِ ــ ی ِ دا )( م ــ بِ ــ لاست)

    هر که در این حلقه نیست،فارغ از این ماجراست
    ( هر ــ ک ــ د ــ رین)( حل ــق ــ نی ــ س)
    ( فا ــ ر ــ ق ــ ز ین)( ما ــ ج ــ راست)
    با استفاده از اختیارات ئ ضرورت های شعر این بیت در وزن ( فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات ) می باشد شما می توانید بجای فاعلاتن مثلا بگویید وزن آن
    ( تن ــ ت ــ تن ــ تن )و یا مثلا ( دم ــ د ــ دم ــ دم) و یا ااز اواع دیگر حروف فارسی بجای ( ف ــ ع ــ ل ) که از حروف افاعیل است بهره ببرید
    ویا این قسمت
    ای تمنا ی من/ ( ای ــ ت ــ من ــ نا )( یِ ــ مت )
    (فاعلاتن ، فعل)
    یار زیبای من/ ( یا ــ رِ ــ زی ــ با )( ی ــ من )
    ( فاعلاتن )( فعل )
    ( تُ ــ یی ــ لی ــ لا )( ی ِ من )
    ویا این قسمت
    مرا مجنون صفت دیوانه کردی.
    ( م ــ را ــ مج ــ نون)( ص ــ فت ــ دی ــ وا)( ن ــ کر ــ دی )
    وزن آن ( مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل ) است

    صحبت سر این مطلب است که ترانه و تصنیف مثل شعر سپید و یا نثر نیست زیرا هم موسیقی درونی دارد و هم موسیقی بیرونی و همین موسیقی برای آن ایجاد وزن میکند و اگر بخواهیم این وزن را بیان و یا به دیگری منتقل کنیم . نخواهیم بگوییم که این ترانه از چند قسمت منظم و هر قسمت دارای مثلا چند هجای کوتاه و چند بلند است و بخواهیم از یک ابزاری بجز خود ترانه و تصنیف سود ببریم ساده ترینش قواعدی است که فعلا بنام عروض معروف است در واقع عروض همان
    بخش کردن کلمات است که در کلاس های اول دبستان هم آموزش می دهند . صحبت من این نیست که ترانه چیست و تصنیف کدام است . هر چه هست
    نوعی گفتار است که دارای نظم و موسیقی می باشد همچناکه در نواختن موسیقی نتی را جابجابزنیم میگویند فالش است در ترانه و تصنیف هم اگر کلمات بکار رفته که هر کدام هجاهای مختلف دارند اگر هجاهای کلمات بایکدیگر دارای یک نظم معین نباشند شعر ویا ترانه و تصنیف از وزن خارج می شوند. شاید لازم باشد در این مورد مطالب بیشتر عرضه شود و بحث های بیشتری صورت گیرد .
    از اینکه قابل دانستید و وقت با ارزشتان را در اختیار این خرد قرار دادید صمیمانه سپاسگزارم
    مهرتان افزون و ارادتم فزونتر باد

    🙏🙏🙏🙏🙏❤️❤️❤️❤️🙏🙏🙏🙏

  6. مهرداد مانا

    اسفند 26, 1401

    سلام
    راستش پارسال که اتفاقا حال و روز درست و درمانی هم نداشتم از طرف خانه ی شعر ایران دعوت شدم که ده جلسه در مورد مقتضیات شعر حرف بزنم و بعد از مدت کوتاهی همه ی آن ده نوشتار را در همین سایت قرار دادم . در آن جلسات در مورد وزن معنوی هم صحبت شد و اینکه شعر با هر شکلی که باشد نمی تواند از وزن خارج شود . چندسال پیش خانمم ازم خواست که بهش عروض یاد بدم و من مجبور شدم المعجم و کتاب دکتر شمیسا را به شکلی خلاصه و عامه فهم در بیارم که البته پی دی اف آن هم موجود است . اما خواستم مطلبی را خدمت اساتید عارض شوم که فارغ از همه ی بحث های عروض ، وزن به نظرم ذاتی است و من یک نفر با اینکه به وزن هم آشنایی دارم ولی هیچ گاه حتا یک خط هم شعر کلاسیک ننوشته ام چون ذاتا در این مورد ناتوان هستم و گاهی هم اگر در این حیطه افاضاتی از مانا صادر می شود فقط از ناحیت پررویی و کبر است . در مورد هجای کشیده هم این مشکل از ابتدا بوده و انگار قرار نیست هیچ وقت برطرف شود اما سعی حضرتعالی در این مقاله قابل تقدیر است و امیدوارم موجب اجماع نظر اساتید گردد و به قول خودتان دستکم در این سایت به عنوان معیار و مرجع استفاده شود . راستی اگر زمان و حوصله داشتید سری هم به آن خط خطی های بنده ( پیرامون شعر ) بزنید . بی تردید حضورتان غنیمتی ست که باید قدر دانست .

  7. اردیبهشت 4, 1402

    تقطیع هجایی شهر (آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیس. وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا