🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 آواز احمدی

(ثبت: 256416) بهمن 30, 1401 
آواز احمدی

 

ندیدم ماه صورتش را
که ماه از ید بیضایش شقه شد و
نیل از عصای ابهتش !

هنوز در گوش هوشم
فرشتگان بر سرو قامتش سلام سحری می فرستند
رسول وقتی به دنیا آمد
پرستوها بر کوس ظفر کوبیدند
و خون پیلان بی خبر تبخیر شد
به یادم هست آن روز
مردی از سلاله ی صبح به خیمه گاه شب رفت
و گفت اینک منم
خداوند شتران این صحاری بی هاجر !
حذر کن حبشی از خدای حجرالاسود
که تیری در چله ی منقار ابابیل دارد ..
ساعتی بعد
حیرت ابرها باد کرده بود .
و احمد خاتم انگشتری انسان شد ،
که هنوز دامنش بوی سیب حوا می داد !

ندیدم ماه صورتش را
به خواب هیچ کلمه ای
که خود کان کریم کلمات بود
می گویند نامش اولین اشهد عطسه ی آدم بود
نمی دانم ..
اما مومنم به *یصلون علی النبی*
هنوز گوش هوشم
از غوغای کروبیان بی خواب است
که سور میلادش را مومنانه
بر کنگره ی عرش می رقصند
و آسمانی که با تمام حشمتش
سر خم کرد
تا گونه ی سرخ زمین را ببوسد !!

آه پرومته ی بی پروا
شعله ی شوقت کور
که آتش منم
و از هُرم این آواز احمدی
زودا که حریق در حدیقه ی هوس افتد ..

ندیدم ماه صورتش
حتا به خواب پروانه ای
و شگفتا از * انا بشر مثلکم *
که در کت کلمات مانا نمی رود
مگر کدامتان حلول خورشید را
در آستین آدمیزاد دیده اید ،
که پتک این عبارت را آیه آیه بر سرم می کوبید ؟

ندیدم ماه صورتش را ….

 

۲۹ مرداد ۱۳۹۹

 

 

 

 

نقدها
  1. مهرداد مانا

    بهمن 30, 1401

    روایت است چون ابرهه به حدود مکه رسید اردو زد و شهر را در حصار گرفت . سربازان او گله های شتر را که در بادیه های اطراف می چریدند ، ضبط کردند . عبدالمطلب نیای پیامبر به خیمه ی ابرهه رفت و گفت صاحب این شتران منم و از تو تقاضا دارم که آنها را به من برگردانی . ابرهه به او گفت ای بزرگ زاده حرمت تو در نزد من چنان بود که اگر تقاضای این داشتی تا برگردم و از نیت خود که ویران کردن کعبه است ، دست بشویم بی هیچ تردیدی برمی گشتم . اما از تو در عجبم که چرا فقط برای شتران خویش عارض شدی؟ عبدالمطلب در او نگریست و گفت من تنها صاحب این شترهایم و صاحب کعبه کسی دیگر است که قطعا خود به فکر خانه اش خواهد بود . … نیز مشهور است که پیامبر اسلام همان سال به دنیا آمد .این داستان چندبار در چند جا روی بنده تاثیر داشته و بازتاب داده ام که یکی شان در همین سروده است :

    به یادم هست
    آن روز مردی از سلاله ی صبح
    به خیمه گاه شب رفت
    و گفت اینک منم
    خداوند شتران این صحاری بی هاجر !حذر کن حبشی از خدای حجرالاسود
    که تیری در چله ی منقار ابابیل دارد ساعتی بعد
    حیرت ابرها باد کرده بود .
    و احمد خاتم انگشتری انسان شد ،
    که هنوز دامنش بوی سیب حوا می داد !

    از مدیر محترم سایت هم تقاضا دارم دکلمه ی این شعر را که با همکاری خانم ستاره ناصری اجرا شده را به این صفحه پیوست کنند . مبعث همه ی معتقدان گرامی باد به آن امید که روزی دین بیاید و دکان ها برچیده شوند . ❤🌹

    • شاهزاده خانوم

      بهمن 30, 1401

      درود استاد من..🌹
      دین آمد.. دکان‌ها باز شد..😊🌹
      حالا بریم سراغ شعر زیباتون..🌹
      عالی بود و بهره بردیم.. شاد. باشید..🌹😊

      • مهرداد مانا

        اسفند 2, 1401

        اگر چشم داری به دیگر سرای
        به نزد نبی و علی گیر جای

        گرت زین بد آید گناه منست
        چنین است و این دین و راه منست

        فردوسی

        خوش آمدید 🌹

  2. برهان جاوید

    بهمن 30, 1401

    درود و عرض ادب مانای گرامی
    اثری زیبا و سرشار از مضامین انسانی رقم زدید و نکته ای که در این اثر جلوه نمایی میکند تضمین به ایه قران است که بخشی از ایه 110 سوره کهف و ایه 55سوره احزاب را در شعرتان اورده اید.تضمین به ایه قران یکی از دشوارترین های این ارایه هست که معمولا از طرف عالمان در طول تاریخ به دلیل گسترده خواندن ایات از نظر معنی و همگون نبودن با اثر شاعر مورد نقد قرار گرفته اند.و البته موارد زیادی هم با توجه به بافت شعر موجب حس ارزش افرینی و ارتقای فلفسی شعر به اثری ماورایی میشود
    و از برداشتی که بنده حقیر در حد بضاعت که با توجه به هدف و حقیقتی که در پشت شعرتان نقاب از صورت گرفته برداشت کرده ام به درستی بکار رفته و انتخاب کلید واژه هایی مناسب از دریای عظیم لغات قرانی نشانه ی شناخت بالای شما از این معجزه الهی است.
    در پایان تبریک مرا پذیرا باشید برای افرینش این اثر
    مانا باشید

    🌹🌹🌹

    • مهرداد مانا

      اسفند 2, 1401

      عرصه گیتى مجال همت او نیست
      روز قیامت نگر مجال محمد

      و آن همه پیرایه بسته جنت فردوس‏
      بو كه قبولش كند بلال محمد

      همچو زمین خواهد آسمان كه بیفتد
      تا بدهد بوسه بر نعال محمد

      سعدی

      از زحمتی که کشیدید و رحمتی که آوردید سپاسگذارم 🌹

    • شاهزاده خانوم

      اسفند 3, 1401

      🌹🌹🌹
      🌹🌹
      🌹

نظرها 41 
  1. مسعود مدهوش

    بهمن 30, 1401

    درودها مانای ارجمند🌿🍃🌱👏🌾🌹

    • مهرداد مانا

      اسفند 2, 1401

      ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
      دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

      نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
      به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

      به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبا
      فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد

      حافظ

      فدای تو مسعودجان🌹

    • شاهزاده خانوم

      اسفند 3, 1401

      🌹🌹🌹
      🌹🌹
      🌹

  2. طارق خراسانی

    بهمن 30, 1401

    سلام. مانا جان

    الحق زیبا بود
    لذت بردم

    در پناه خدا🌱🌹👌👌👌👌👌🌹🌱

    • مهرداد مانا

      اسفند 2, 1401

      زانک بوش پادشاهان از هواست
       بارنامهٔ انبیا از کبریاست

      از درم ها نام شاهان برکنند
       نام احمد تا ابد بر می زنند

      نام احمد نام جملهٔ انبیاست
       چونک صد آمد نود هم پیش ماست

      مولانا

      صفا آوردید پدرجان🌹

    • شاهزاده خانوم

      اسفند 3, 1401

      🌹🌹🌹
      🌹🌹
      🌹

  3. طلعت خیاط پیشه

    بهمن 30, 1401

    جناب مهرداد مانا
    درود بر شما واین قلم زرنگار
    💐💐💐🙏

    • مهرداد مانا

      اسفند 2, 1401

      جز به دست و دل محمّد نیست
      حلّ و عقد خزانة اسرار
      چون دلت پر ز نور احمد بُود
      به یقین دان که ایمنی از نار

      سنایی

      قربان قدمتان🌹

    • شاهزاده خانوم

      اسفند 3, 1401

      🌹🌹🌹
      🌹🌹
      🌹

  4. رسول علی محمدی

    بهمن 30, 1401

    سلام بر شیخ مزامیر
    زیبا بود و دلنشین و خوانش چندبار این شعر هربار طعم خودش را دارد
    قلمت همیشه نویسا
    رسول وقتی به دنیا آمد
    پرستوها بر کوس ظفر کوبیدند
    گوهر وجودت مصون از تلخی و گزند روزگار

    🙏🌹

    • مهرداد مانا

      اسفند 2, 1401

      گزینم قران است و دین محمّد
      همین بود ازیرا گزین محمّد

      یقینم که من هر دُوان را بورزم
      یقینم شود چون یقین محمّد

      کلید بهشت و دلیل نعیم
      حصار حصین چیست؟ دین محمّد

      محمّد رسول خدای است زی ما
      همین بود نقش نگین محمّد

      ناصرخسرو

      رسول جان فدای تو 🌹

    • شاهزاده خانوم

      اسفند 3, 1401

      🌹🌹🌹
      🌹🌹
      🌹

  5. فاضله هاشمی

    بهمن 30, 1401

    بسیار زیبا سرودید استاد مهربان 🌹

    • مهرداد مانا

      اسفند 2, 1401

      خورشید خُلد، مهتر دنیا و آخرت
      سلطان شرع، خواجة کونَین، مصطفی
      چشم و چراغ سنّت و نور دو چشم دین
      صاحبْ قبول هفت قرآن، صاحب لوا

      عطار

      سپاس از لطف شما🌹

    • شاهزاده خانوم

      اسفند 3, 1401

      🌹🌹🌹
      🌹🌹
      🌹

  6. مانا جان عزیز و نازنین
    بسیار زیبا بود
    خواندمش و وقتی پی نوشتش را خواندم دوباره خواندم و بیشتر لذت بردم
    مانا باشی .

    • مهرداد مانا

      اسفند 2, 1401

      محمّد کآفرینش هست خاکش
      هزاران آفرین بر جان پاکش

      چراغ افروز چشم اهل بینش
      طراز کارگاه آفرینش

      ریاحین بخشِ باغ صبحگاهی
      کلید مخزن گنج الهی

      نظامی

      سپاس از مهربانی تان🌹

    • شاهزاده خانوم

      اسفند 3, 1401

      🌹🌹🌹
      🌹🌹
      🌹

  7. علی معصومی

    بهمن 30, 1401

    سلام مانای نازنین
    ♡♡♡♡
    بسیار عالی است
    این سروده ی ناب
    ♤♤♤
    مرا به مرز جنون می بری برای چه
    منی که ساکن جغرافیایی انسانم

    تو از سلاله عشقی تو محرم رازی
    من از حقیقت این ماجرا چه میدانم

    تو خود بهاری و صدها شکوفه باران
    من انتهای خزانم …مقیم ابانم

    تو نغمه های حجازی به پرده ای از نور
    من از قبیله دردم من از خراسانم…
    ◇◇◇
    ✍ببخش مانا جان، وقتی هوای بداهه به سرم می زند، باید بنویسم و گرنه می میرم

    • طارق خراسانی

      بهمن 30, 1401

      فدای تو که خداوند شعری❤️

      • علی معصومی

        بهمن 30, 1401

        ♡♡♡♡♡♡♡
        جناب استاد خراسانی نازنین
        ❤❤❤

    • مهرداد مانا

      اسفند 2, 1401

      خاک بالین رسول الله همه حِرز شفاست
      حرز شافی بهرجانِ ناتوان آورده ام
      گوهر دریای کاف و نون، محمّد کز ثناش
      گوهر اندر کلک و دریا در بنان آورده ام

      خاقانی

      بی تردید بداهه تان آذینی ست گرانبها بر تارک این صفحه🌹

    • شاهزاده خانوم

      اسفند 3, 1401

      🌹🌹🌹
      🌹🌹
      🌹

  8. قلمتان را می ستایم مانا جان هزاران درودتان باد

    • مهرداد مانا

      اسفند 2, 1401

      ای آفتاب گردون، تاری شو و متاب
      کز برج دین بتافت یکی روشنی آفتاب

      آن آفتاب روشن شد جلوه گر که هست
      ایمن ز انکساف و مبرّا ز احتجاب

      شمس رسل، محمّد مرسل که در ازل
      از ما سوی الله آمده ذات وی انتخاب

      بهار

      خوش آمدید و محبت کردید 🌹

  9. غلامحسین جمعی

    اسفند 1, 1401

    و شگفتا از * انا بشر مثلکم *
    که در کت کلمات مانا نمی رود
    مگر کدامتان حلول خورشید را
    در آستین آدمیزاد دیده اید ،
    که پتک این عبارت را آیه آیه بر سرم می کوبید ؟

    ندیدم ماه صورتش را ….

    درودو سپاس بر استاد بزرگوارم جناب مانای فرهیخته و ارجمند

    دستمریزاد عزیز بزرگوار

    و من هنوز هم نگاه میکنم و نه ماه می بینم و نه صورتی

    و همان دفعه که در ماه دیدم برای هفت جدم کافیست

    🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    • مهرداد مانا

      اسفند 2, 1401

      هم عقل دویده در رکابت
      هم شرع خزیده در پناهت
      مه طاسکِ گردن سمندت
      شب طُرّه‌یِ پرچم سیاهت
      جبریل، مقیمِ آستانت
      افلاک، حریم بارگاهت
      چرخ ار چه رفیع، خاک پایت-
      عقل ار چه بزرگ، طفل راهت
      خوردست خدا ز رویِ تعظیم-
      سوگند به رویِ هم‌چو ماهت

      کمال الدین عبدالرزاق

      خوش آمدید بزرگوار 🌹

    • شاهزاده خانوم

      اسفند 3, 1401

      🌹🌹🌹
      🌹🌹
      🌹

  10. امین رشیدی

    اسفند 2, 1401

    عاااالی نگاشتید استاد
    درود به شما🌿

    • مهرداد مانا

      اسفند 2, 1401

      با آمدنت جهان ما زیبا شد
      شب رفت و سپیده سر زد و فردا شد
      ایوان مداین که فرو ریخت چه باک
      ایوان بلند عاشقی برپا شد

      علی جعفری

      سپاس فراوان از حضورتان🌹

    • شاهزاده خانوم

      اسفند 3, 1401

      🌹🌹🌹
      🌹🌹
      🌹

      • مهرداد مانا

        اسفند 3, 1401

        سلام خواهر خوبم
        ممنونم از زحمتی که کشیدید . دیشب بعد از ده ساعت رانندگی رسیدم امیدیه خوزستان و امروز هم درگیر کار و الان که صفحه را باز کردم از لطف و مهربانی شما مشعوف شدم و قدردان محبت تان هستم .

        • شاهزاده خانوم

          اسفند 3, 1401

          😊 سلام و درود بر مانای آزاداندیش..🌷
          خواهش می‌کنم.. 🙏
          لطفتان مستدام استاد اعظم..🙏🌹

  11. اسفند 3, 1401

    درود بر حضرت دوست🌹مانا جان جانان
    به تو و به فردای این خراب آباد امیدوارم
    با قدرت بمان و بنویس
    و با قلمت عاشقی پیشه کن
    که این شیوه‌ی شاعران قبیله است😍😉
    😘🌻🌷💐🌿

    • مهرداد مانا

      اسفند 4, 1401

      تا بر بسیط سبز چمن پا گذاشته است 
      دستش بهار را به تماشا گذاشته است

      از بس که دست برده در آغوش آسمان
      پا بر فراز گنبد مینا گذاشته است

      می‌بارد از طلوع نگاهش تبار صبح
      خورشید را به سینۀ خود جا گذاشته است

      تا مثل کوه ریشه دوانده به عمق خاک
      یک عمر سر به دامن صحرا گذاشته است

      دستی لطیف ساغر سرشار عشق را
      در هفت سین سفرۀ دنیا گذاشته است

      نوری که از تبلور رخسار او دمید
      مهتاب را به خانۀ دل‌ها گذاشته است

      (غلامرضا شکوهی)

      سلام امیرحسین عزیز . خوش آمدی❤

  12. اسفند 7, 1401

    سلام
    خیلی عالی بود
    از جناب مانا جز این هم انتظار نیست
    جدا از محتوای شعر
    که هیچ نظری ندارم
    اما به شعریت کار اعتراف میکنم
    واقعا زیبا بود
    چشم بسته میان ههزار شعر می تونم شعرت تشخیص بدم
    این به نظرم کم چیزی نیست
    حاصل عمری نوشتن و تجربه است
    تبریک عرض می کنم برای این کار زیبا
    الهی همیشه زنده باشی

    • مهرداد مانا

      اسفند 9, 1401

      و انسان هرچه ایمان داشت پای آب و نان گم شد
      زمین با پنج نوبت سجده در هفت آسمان گم شد

      شب میلاد بود و تا سپیده آسمان رقصید
      به زیر دست و پای اختران آن شب، زمان گم شد

      همان شب چنگ زد، در چینِ زلفت چین و غرناطه
      میان مردم چشم تو یک هندوستان گم شد

      تو نوحِ نوحی اما، قصه‌ات شوری دگر دارد
      که در طوفان نامت کشتی پیغمبران گم شد

      شب میلاد در چشم تو خورشیدی تولّد یافت
      شب معراج زیر پای تو صد کهکشان گم شد

       (علیرضا قزوه)

      سلام و عرض خوش آمد
      لطف کردید دوست ناشناس اما عطرآشنا🌷

  13. محمد علی ناجی راد

    اسفند 11, 1401

    درود بر شاعر گرامی برای این شعر مانا و زیبایش

    • مهرداد مانا

      تیر 26, 1402

      و درود فراوان بر شما
      بعد از این همه بی معرفتی از مانا که گاه یادش می رود به عزیزانی که قدم بر چشمش می گذارند یک تعارف کوتاه کند

  14. مهدی سیدحسینی

    اسفند 11, 1401

    درود جناب مانا
    زنده باشید 🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا