دردیست در جان و دلم هر لحظه کتمان می کنم
گویم اگر درد دلم چون موج طغیان می کنم
هر طرح عشقی را که من از تو شنیدم لاجرم
در ذهن خود می سازم و از بیخ ویران می کنم
گاهی هواخواه توام می جویمت می خواهمت
گاهی به یاد جور تو نه این و نه آن می کنم
لیلای شعر و قصه ام هرگز نرنجانم که من
چون قیس در دوری تو سر در بیابان می کنم
وقتی پریشانم بدان تسلیم هرگز نیستم
چون بی سرو سامانی ام با عشق سامان می کنم
با درد عشق تو خوشم ،در دوریت چون آتشم
وقتی طبیب من تویی این درد درمان می کنم
.
در وصف تو گاهی رمل گاهی هزج اینک رجز
بس میکنم غم نامه را تقدیم جانان می کنم .
اسفند 7, 1401
درودتان بانو
بسیارزیبا وعمیق.
🌺🌺🌺
پاسخ
اسفند 8, 1401
درود بر شما بزرگوار
ممنونم که به مهر خواندید🙏🌺🌷🌱
پاسخ
اسفند 9, 1401
سلام و درود
دیر به این شعر زیبای تان رسیدم
عالی ست
در پناه خدا شاد زی 🌱🌹👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
اسفند 10, 1401
درود بر شما استاد
ممنونم که مرا خواندید
👏🌺🌸
پاسخ
اسفند 9, 1401
درودو سپاس بزرگوار فاتزی کوتاه و زیبایی می باشد بزرگوار
دستمریزاد
🙏🙏🙏🙏🙏
پاسخ
اسفند 10, 1401
سلام و درود استاد
سپاسگزار مهرتان هستم
🙏🌿🍃
پاسخ
بستن فرم