🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دو کبوتر

(ثبت: 257206) اسفند 21, 1401 

 

دو کبوتر روی شاخه
می سازن یه آشیونه
دل من این ور دیوار
می گیره همش بهونه

یکی شون یه شاخه ی خشک
میاره از این ور اون ور
تا بذار سر جاشو
کارشون تمومشه آخر

کبوتر می پره این بار
از سر شاخه رو دیوار
دل من آتیش می گیره
یاد تو می افته انگار

یاد اون روزی می افتم
که سر کوچه نشستم
تا شدم خیره تو چشمات
دل به چشمای تو بستم

چشم من حرف دلم رو
واسه ی چشات می گفتن
چشمای قشنگت آروم
هر چی می گفت می شنفتن

حالا کار من همین بود
که سر کوچه بشینم
تا بیای رد بشی یکبار
روی ماهتُ ببینم

می دونم حرف دلم رو
از توی نگام می خوندی
به هوای دیدن من
تو هم منتظر می موندی

کاش می شد که ما دو تا هم
مثل اون دو تا کبوتر
بشینیم با هم رو شاخه
بکشیم ز شاخه ها پر

محمد رضا شرعی
شبگرد

 

 

 

 

نظرها 17 
  1. طارق خراسانی

    اسفند 21, 1401

    سلام بر جناب شبگرد عزیز

    چه قدر زیبا و دلنواز
    لذت بردم
    دلمریزاد عزیز

    در پناه خدا🌿👏👏👏👏👌🌹❤️🌿

    • استاد بزرگوارم
      ادیب فرزانه
      نگاه پر مهرتان بر دست نوشته هایم ، قلبم را لبریز از شادی می کند
      خدا را شاکرم که مورد پسند طبع ظریف پسندتان واقع شد
      مهرتان ماندگار

  2. مسعود مدهوش

    اسفند 21, 1401

    درودها شاعر ارجمند جناب استاد شبگرد☘️🌹🙏🙏🌱🍂🍂🌾🌿🍃🍃👏

    ترانه ی زیبا،محکم،خوش نقش،دلنشینی سروده اید،دستمریزاد👏🍃🌿🌿🌾🌾🌱🙏🌹🌹🌹

    • دکتر مدهوش نازنینم
      سلام و درودهای بی کران
      خوشحالم که مهرتان را دریغ نکردید
      سپاس از این مهربانی
      سپاس

  3. درود و دستمریزاد……
    ومن نیز دو کبوتر دارم که اکنون فرتوت شده اند:
    *دو کبوتر…
    _______
    دو کبوتر دو هوس
    اسیرن کنج قفس
    هر دو تا بی همزبون
    هر دو تا بی همنفس
    *
    یکی از غمش میگه
    یکی از خوشحالیاش
    یکی از صبح سپید
    یکی از روز سیاش
    *
    یکی از طالع نحس
    یکی از بخت بلند
    یکی از گولّه ی داغ
    یکی از بگو بخند
    *
    بیچاره ……….. کبوترا
    اسیر وهم خودند
    کنج این کهنه قفس
    راضی از سهم خودند
    *
    اگه روزی بشکنه
    این قفس رها بشن
    دیگه فرقی نداره
    که ز هم جدا بشن
    *
    دو کبوتر دو هوس
    کاشکی همصدا بودن
    اگه یکّی می شدن
    کی ز هم جدا بودن؟
    *
    قفس اون وقت واسشون
    خونه ی شادی می شد
    نغمه های بی کسی
    شعر آزادی می شد
    *
    ما همون کبوترا
    توی دام تن اسیر
    کی میشه رها بشیم
    تو اسیر و من اسیر؟
    *
    دو کبوتر دو هوس
    اسیرن کنج قفس
    هر دو تا بی همزبون
    هر دو تا بی همنفس.
    عباس خوش عمل کاشانی.

    • استاد ارجمند
      ادیب فرزانه
      پبام های پر از مهرتان را به شوق می خوانم و بال در می آورم
      لیاقت این همه محبت و مهر را ندارم
      واقعا شعر زیبایی سرودید
      سپاس که به اشتراک گذاشتید تا بهرهمند شوم
      امیدوارم روزی بتوانم چون شما زیبا ببینم و زیبا بگویم
      سایه ی مهرتان با دوام

  4. عظیمه ایرانپور

    اسفند 21, 1401

    درود بر شما
    خیلی زیباست
    قلمتان سبز🌸

    • ماه بانوی سرزمینم
      شاعر گرانقدر
      به مهر خواندید
      به محبت نظر کردید
      سپاس
      سپاس

  5. برهان جاوید

    اسفند 21, 1401

    درود جناب شرعی ادیب و ارجمند
    بسیار زیبا و پر احساس
    موفق و پیروز باشید
    ❤️❤️🌹🌹👏👏

  6. غلامحسین جمعی

    اسفند 21, 1401

    درودو سپاس بزگوار

    دستمریزاد زیبا و خواندنی و باحال است

    🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    • استاد جمعی عزیز و نازنینم
      پیام پر مهرتان را نه به چشم که به جان خواندم
      واژه واژه مهر بود و محبت
      شرمسارم می کنید
      سایه ی مهرتان با دوام
      بهار وجودتان همیشه سبز

  7. طلعت خیاط پیشه

    اسفند 21, 1401

    احسنت جناب شرعی
    ترانه ی بسیار زیبا سروده اید
    🙏🌺🙏🌺🙏🌺🙏💐🌿

    • ماه بانوی سرزمینم
      استاد ارجمندم
      ادیب فرزانه
      سپاس از این همه لطف و مهربانی
      خدا را شاکرم که مورد پسند طبع ظریف پسندتان واقع شده است .
      مهرتان ماندگار

  8. محمدعلی رضاپور

    اسفند 22, 1401

    سلام و درود
    کبوترانه تان زیبا ست

  9. مهران هراتیان

    اردیبهشت 14, 1402

    به یاد ایامِ‌مان…🌱🤍☘️

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا