رمان

براي قصه ي پر درد “پيرمرد و دريا”يش
تو بي منت كمي قايق بشو!با عشق ساحل باش
يه كاري كن منو با اسم زيباي تو بشناسن
“هزار و نهصد و هشتاد و چار””جورج اورول” باش

با اينكه غير تو توي جهان چيزي نميبينم
ميون ادما از هركسي ديدم،،،سري عشقم
تو پرچمدار بي نقص همه رمان نويسايي
براي “كوئليو” مثل “كيمياگري”عشقم

دلم يك كشوره!بي رهبر و بي شاه و بي قانون
بيا و مانع دلچسب سردمداري غم شو
بيا پيشم بيا پيشم پس از “صد سال تنهايي”
براي “گابريل گارسيا ماركز” باز همدم شو

صبوري واقعا سخته برا من كه “قمار”بازم
تو بي بي مني!شاهم توي شطرنج هم ماته
جهان با تو “مدينه فاضله س”با ديد “افلاطون”
جهان بي تو پر از درد و “جنايات و مكافاته”

بهت گفتم دوست دارم ولي هربار نشنيدي
نوشتم با خط نستعليق و ساده و كوفي
همه خواننده ها وقتي نباشي فالش ميخونن*
شبيه “سمفوني مرده” ي “عباس معروفي”

تو گفتي كه كجاي اين جهان از ديد من زيباست
همين جايي كه داري زير لب شعرامو مي خوني
شبيه “مسخ كافكا” تا هميشه پوچ مي مونم
خيال انگيز و پر رازي مثِ “ژول ورن” مي موني

منم اون گِل كه يك مدت نشسته با گُلي خوش بو
منم روباه توي قصه ها مكار و زيرك خو
ولي روباه دل بسته به چشم مشكي آهو
بدون شك تورو ميخوام فقط اي “شازده كوچولو”

توي اين زندگي بي تو فقط سيگار ميچسبه
نبايد خونه ي اصلي من توو پاسيو باشه
تو شاه قصه اي؛؛؛من “بي نواي “بي نوايانم”
بذار “مردي كه ميخنده” برات ويكتور هوگو باشه
پري از “خوشه هاي خشم” اما خوب ميدوني
جواب دوستت دارم نبايد “سالتو” باشه
با “طاعون” نبودم تا ابد “بيگانه” ميموني
ميخواي حال جهان من مث “آلبركامو” باشه
نميخوام با كسي غير از خودت توي جهان باشم
نميخوام فلسفم بي بند و باري اُشو باشه
دلم ميخواد كه عشقت انقلابي باجهت باشه
ميخوام عشقت برا دنيام فيدل كاسترو باشه

يه چيزي كه تو هستي رو توي شعرام كم دارم
شبيه داش آكل پشت هر لبخند غم دارم
ببين!من ظاهرا شادم!سرم سوز بنان داره
ولي روي لبم اهنگاي بابا كرم دارم

توو دنيايي كه غير از كذب و نيرنگ و سياست نيست
براي من يكي چيزي مهم تر از صداقت نيست
نگو صادق نميخوني كلامون توي هم ميره!!!
مگه صادق ترين ادم توو اين دنيا هدايت نيست

نباشي اخر و آغاز رمان باز ميمونه
بيا و اشتي كن تا ته اين قصه زيباشه
تو دلسنگي ولي بايد با قلبم نرم تر باشي
نبايد زندگيمون “جنگ و صلح” “تولستوي” باشه