🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
امشب به یادت سبزه را سیراب باران میکنم
دل را برایت نازنین فرش خیابان می کنم
امشب به نی گویم بنال تا وقت موعود سحر
اما غم هجر تورا در سینه پنهان می کنم
صغرا بریزم دور و پس کبرا پرانم دورتر
عقل از سرم تبعید و دل فرمانده بر جان میکنم
باید نبایدها نهم در گنجه ایی دور از نظر
زان پس خدای عشق را در سینه مهمان میکنم
برجی بسازم تا کشد ، بالا میان آسمان
آنگه فرازش عشق را افشا و تابان میکنم
ریزم سرشک و زیر آن ، غسل شهادت میکنم
تن شویم از پیرایه و پیکار شایان میکنم
بر خاک مالم پشت دیو ، وانگه کشم از دل غریو
با رمز عشق و عاطفه ، فرخنده کیوان میکنم
آن نحس اکبر را کشم از اوج تا فرش حضیض
امشب قران نحس را مطرود دوران میکنم
فریاد آزادی کشم از عمق جانم در فراز
راضی عاشق را سپس محبوب یاران میکنم
آزاد از نفس پلید فرمانروای جان شوم
در کشور زیبای عشق دیوان گریان میکنم.
سیدرضاموسوی راضی
غزل در بحر
رجز مثمن سالم.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
اسفند 20, 1401
سلام
دستمریزاد
در پناه خدا شاد زی 🌱🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌱
پاسخ
فروردین 14, 1402
🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
درود و سپاس استاد جان.
پاسخ
اسفند 20, 1401
احسنت جناب ِ راضی ارجمند
یک سبد عطر گلهای بهاری تقدیمتان
👏👏🌸👏👏🌸🌿
پاسخ
اسفند 21, 1401
درود بر شما
بهره بردم با آرزوی توفیق الهی 🌷🌷
پاسخ
بستن فرم