🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ساقی نریز باده که می ،در پیاله شد
چشمک ز چشم دلبر من چون حواله شد
حافظ ببین تو معجزه ی خال هندویَش
بودا که بت شکسته و سمت پیاله شد
جوشید زندگی و به هر خنده ات دلم،
سر گشته تر زِ گونه و مجنونِ چاله شد
تاب و تبت تمام تنم را تنور کرد.
لب ها رسید بر لب گرمت، چو لاله شد
باران آن نگاه به صحرای چشمِ من
دشتی پر از شقایقِ چشمِ غزاله شد.
این بود خواب او که تو در پیله مرده ای.
پروانه گشت و صحّت تعبیرِ ژاله شد.
چون بسته ام دوام نفس را به مویِ تو
مقصودِ عاشقان و کتابش رساله شد.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
اسفند 22, 1401
سلام و درود
بسیار عالی
در پناه خدا 🌿👏👏👏👌🌿
پاسخ
اسفند 22, 1401
درود استاد طارق خراسانی
به مهر خوانید
سپاسگزارم
پاسخ
اسفند 22, 1401
درود بر شما
قلمتان سرسبز و دلتان بهاری باد
🌹🌹🌹🙏💐🌿
پاسخ
اسفند 22, 1401
سلام
بانو خیاط پیشه
سپاسگزارم
پیشاپیش سال نو مبارک بر شما مبارک باد
پاسخ
بستن فرم