🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تورها خالی و دریا بی تپش
خسته اند صیادها از این روش
بر سر دریا نه بارانی نه ابر
ماهیان بگریختند از واکنش
زیستگاه ماهیان آلوده است
فاضلاب صنعتی در برکه است
کم کم اک با رود هم راه می شود
سوی دریا سم سرازیر می شود
هیچکس دلسوز این دریا نشد
هیچکس غمخوار ماهیها نشد
تور صیادی به امید خدا
پهن می گردد بدریا تا کجا
بعد ِ ساعتها تلاش و کار ِ سخت
بهره ای ناید ازاین اقبال و بخت
نا امیدانه بسمت کوخها
می رود صیاد با اندوه ها
قبض آب و قبض برق و قبض گاز
روی میز افتاده اند با کبر و ناز
جیب خالی , سفره خالی , شب دراز
روح خسته , چشم بسته , پا دراز
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
اسفند 9, 1401
درودو سپاس بزرگوار دستمریزاد زیبا بودو روزامد
🙏🙏🙏🙏🙏
پاسخ
اسفند 10, 1401
هزاران سلام تقديمتان
سپاس از مهرتان
پاسخ
بستن فرم