🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
چشم بر هم نگذاشتیم
از پریشانیِ خوابی که هرگز تعبیری نداشت !!
چشم بر هم نگذاشتیم
از رجزِ باد در غبغبِ فرتوتِ صخره ها
بی آنکه بنمایاند بر خارِ مغیلان نمودی!!
چشم بر هم نگذاشتیم….. اما
از عنفوانِ عفیفِ جوانی
پَرت شدیم به پریودِ پیری وُ پرهیز
و نفهمیدیم هرگز
رنجوریِ حیات وُ خموشیِ مماتمان را….
(چشم بر هم گذاشتن در اینجا بجای آسودن و لذت بردن و تجربه کردن بکار رفته است)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
اسفند 9, 1401
سلام. و درود
موفق باشید
در پناه خدا 🌿👏👏👏🌹🌿
پاسخ
اسفند 9, 1401
هزاران درودتان باد ارجمند و گرانمایه
پاسخ
اسفند 9, 1401
درودو سپاس بزرگوار دستمریزاد عزیز
🙏🙏🙏🙏🙏🙏
پاسخ
اسفند 9, 1401
بسیار سپاس از مهرتان استاد ارجمندم
پاسخ
بستن فرم