🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 کنایه ای به……

(ثبت: 257205) اسفند 21, 1401 

 

به این روزهایِ منحوسِ یأس
میان امروزِ خزان وُ فردایِ زوال
که کم کم یافت نشود به کلبهٔ تو
جرعهٔ چایِ تلخی هم برای نوشیدن
نگران باش که فردا در کشتزارت
دگر نباشد حتی مشتی کاه برایِ بادها

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

نظرها
  1. طارق خراسانی

    اسفند 21, 1401

    سلام و استاد

    بسیار عالی

    آنچه در این 42 سال دیده ام حکایت شعر منسوب به حضرت حافظ است :.

    این چه شوریست که در دور قمر می بینم
    همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم

    * هر کس روز بهی می طلبد از ایام
    علت آن است که هر روز بدتر می بینم *

    ابلهان را همه شربت ز گلاب و قند است
    قوت دانا همه از خون جگر می بینم

    اسپ تازی شده مجروح به زیر پالان
    طوق زرین همه بر گردن خر می بینم

    دختران را همه در جنگ و جدل با مادر
    پسران را همه بد خواه پدر می بینم

    هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد
    هیچ شفقت نه پدر را به پسر می بینم

    پند حافظ بشنو خواجه برو نیکی کن
    که من این پند به از گنج و گوهر می بینم

    در پناه خدا. 🌱❤️👌👌👌👌👌❤️🌱

  2. مهدی سیدحسینی

    اسفند 21, 1401

    درود بر شما
    صبحتون نیکو
    دلتون شاد 🌷🌷

  3. غلامحسین جمعی

    اسفند 21, 1401

    درودو سپاس بزرگوار

    دستمریزاد عزیز

    🙏🙏🙏🙏🙏🙏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا