🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بسمه اللطیف
حلقه جفا
شب است و ظلمت و چشمم به پرتو ماه است
گذشته وقت و دل من پر از غم و آه است
هوای اشک چنان گشته است مستولی
که چشم عرصه توفان گاه و بیگاه است
نشسته است به جایی به بی وفایی خود
اگر چه از غم پنهانی من آگاه است
هجوم خاطره های گذشته بر خاطر
شکنجه ای است که در نوع خویش جانکاه است
مرا چه حاجت عزیزان به این چنین یاری
که از خیال و غرور زیاد گمراه است
دل پر از غم و اندوه من در این شب تار
چو یوسف است که در قعر ظلمت چاه است
نشانه ای است در اشک روان چشمانم
که انفجار عظیمی هنوز در راه است
وقوع عزم جدایی چو فاجعه است ولی
گسست و فاصله تقدیر این شبانگاه است
برفت مهدی از این حلقه جفا و بسی
سخن ز وصف وفایش به قول و افواه است
#مهدی_رستگاری
ششم مهر ماه سال یکهزار و چهارصد و یک خورشیدی
بیست و هشتم سپتامبر ۲۰۲۲ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۷۹۹
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
بهمن 23, 1402
هجوم خاطره های گذشته بر خاطر
شکنجه ای است که در نوع خویش جانکاه است
درود بر شما
خیلی زیباست
فقط “غم و اندوه” در بیت ششم یک مفهوم داره و حشو هست🌷
پاسخ
بهمن 26, 1402
سلام و درود بانوی گرامی. متشکرم از عنایت و دقت نطر عالی شما🌹🌷🌹🌷
پاسخ
بستن فرم