🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سنگسار
*****
قافیه را باختیم
روزگاری که…
عاشقان مرتد
لیلی ها سنگسار
رقصنده ها بر دار
و تصنیف ها را در خاکستر جهل
مدفون کردیم
*****
چه کردیم؟
عاشقانه ها
عابرانی مست و سر درگم
با غزلهای در دام
غزالهای در سوگ..
تا کجا، به ناکجا
کمر اشکها و چشمان پربار را
نظاره کردیم…
*******
آی بشریت….
صد افسوست باد
این طنابهای تاریک و
چاههای فرسوده ات
عاقبت شد مدینه ما
غروب های بشری
و مرگ روزگی هایمان شد
*****
گویا…
آن سوی دریا
در فراغ فطرت حیوانی
ورای سنگهای ملعون بشریت
بر پا میشود
آبی پاکی ها
گستره ئ شعاع آدمی گری
مرداد99
عسل اسدیان
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
مرداد 8, 1399
سلام عسل اسدیان عزیز،
شعر کمی به سمت شعار رفته است اما می شود فهمید که شاعر هم گاهی دوست دارد فریاد بزند و شعار دهد
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 8, 1399
سپاس فریبای نازنین ممنون که خواندید
بله گاهی فریادی از درونت کلمات را برون ریزی میکند
🌹
مانا باشید
پاسخ
بستن فرم