🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بسمه اللطیف
لاله تب دار
یک شب رخ دلدار پدیدار نبود
در خاطر من به جز غم یار نبود
شب بود دراز و تیره و تار ولی
آسودگی و قرار در کار نبود
می خواست که بگسلد ز تن جانمن و
در آن حالش کسی جلودار نبود
عقلم به حساب خویش پندم می داد
گوش دل من ولی بدهکار نبود
در ورطه سودای شب دوری او
غم بود ولی یاور و غمخوار نبود
شد آن شب تیره طی ولی در دم صبح
جانی به تن لاله تب دار نبود
مهدی چو بریخت خون شب وقت سحر
حال تو کسی ندید و بیدار نبود
#مهدی_رستگاری
بیست و پنجم آذر ماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
شانزدهم دسامبر سال ۲۰۲۱ میلادی
غزل سرایی گروه ادبی « بداهه عاشقانه»
دفتر شعر روزگاران
۳۹۸
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
اردیبهشت 17, 1403
سلام
درودتان🌹
پاسخ
اردیبهشت 17, 1403
سلام و درود فراوان استاد خراسانی عزیز و گرامی. 🌹
پاسخ
اردیبهشت 17, 1403
پاسخ
اردیبهشت 17, 1403
🌷🌷
پاسخ
اردیبهشت 17, 1403
پاسخ
بستن فرم