🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 خانه قدیمی

(ثبت: 220184) دی 7, 1398 
خانه قدیمی

 

خانه قدیمی

حاج رمضان هنگام ترک خانه قدیمی شاد و شنگول بود و حس میکرد که پسرکی بیست ساله است، دکتر و طبیب ها گفته بودند که دچار فراموشی و زوال عقل گشته، ولی با این حال خانه قديمي را هیچگاه فراموش نکرده بود، بعد از طی طریق و عوض کردن چند خط ماشین و اتوبوس خود را از جنوب شهر به شمال شهر رسانید، خوش بود و سر زنده و سر حال، سالها می شد که ابتدای هر هفته آن هم صبح بایستی به خانهٔ قدیمیشان سر می زد، اکنون که هفتاد و پنج سال سن داشت با پسر و عروسش زندگی می کرد، همین دیروز بود که پسرش می گفت: آقا جون از این خانهٔ قدیمی چه می خواهي، سقف و ستون و دیوارهایش در حال ریختن است، موش و موریانه به جان اسباب و اثاثيه اش افتاده، حداقل بگذار از شره آنها خلاص شویم و حاج رمضان به هیچ وجه زیر بار نمی رفت، پسرش نگرانش بود مخصوصأ حالا که پا به سن گذاشته بود و رو به کهولت می رفت و هر هفته همین برنامه بود و همین قضایا و ایام می گذشت…
اما در یک روز سرد زمستانی که باران شدیدی می بارید از حاج رمضان هیچ خبری نشد، تا اینکه در پایان روز فرزندانش پس از گشتن و پرس و جوی بسیار به خانه قدیمی می آيند و می بینند که پدرشان دو استکان چای ریخته و حبه قندی در دهان می گذارد و به قربان صدقه و نوازش روح مادرش می پردازد و پس از مشاهده فرزندانش آنها را یکی یکی نشان مادر می دهد و می گوید: می بینی مادر که چقدر بزرگ و رشید گشته اند، حال خیالم راحت است راحت راحت.
صدایی می شنوم، شما هم می شنوید، دیگر تنهایت نمی گذارم مادر، از این به بعد همیشه با هم هستیم، این خانه را به حال خودش می گذاریم و با هم می رویم.
این صدا صدای فرشته خداست، می رویم می رویم مادر و چشمانش را بست و آرام آرام در حالی که خود را در بغل مادرش می پنداشت جهان را بدرود گفت و در خانه قدیمی در گذشت، خانه ای که در این همه سال، پس از مرگ مادرش می آمد و با اوسخن می گفت و زنده نگاهش می داشت و با هم پر گشودند به خانه ای بسی زیباتر…این مادر و این پسر.

نویسنده: سعید کنف چیان

 

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (2):

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (4):

نظرها
  1. منوچهر فتیان پور

    اسفند 14, 1398

    رقص قلمتون ماندگار
    چه خوب نگاشتی جنا ب سعید کنف چیان
    درود برشما

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا