🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بسمه اللطیف
عطر شب بوها
گلی دارم که رویش رشک بی پایان گلروها است
به زیبایی خود غبطه فزای جمله بانوها است
نشست و گفتگو و آمد و رفتش چنان زیبا است
که گویی شاهدخت باله دریاچه قوها است
چه آشوبی به پا گشته به دشت خاطر از یادش
چه عطری در هوا از نافه دل های آهوها است
دل من در خیال چین زلفش گشته آواره
به امید طلوع روی او از پشت گیسوها است
امیدی بر نجات این دل بیچاره من نیست
هزاران راه و بیراهه به تاریکی در آن موها است
ز غرق من در این گرداب حالی بهتر آیا هست
چو آن قایق که در توفان دگر فارغ ز پاروها است
بتابم بعد از این چون آتش بی دود تابنده
که جان شیفته فارغ ز درد و داغ و داروها است
دل عاشق به شعر خاطره انگیز تو مهدی
به هر شب مست از عطر و شمیم خوب شب بو ها است
#مهدی_رستگاری
هجدهم آبان یکهزار و چهارصد خورشیدی
نهم نوامبر سال ۲۰۲۱ میلادی
غزل سرایی گروه ادبی «ادیبانه»
دفتر شعر روزگاران
۳۶۴
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
بهمن 8, 1402
دل من در خیال چین زلفش گشته آواره
به امید طلوع روی او از پشت گیسوها است
درود جناب رستگاری گرانقدر
🌹🌿🌹
پاسخ
بهمن 9, 1402
درود و سپاس بانوی شاعر. لطف تان مستدام🌹🌷🌹🌷
پاسخ
بستن فرم