🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در کلبه ی تنهایی این دل خبری نیست
از عشق که گویند در اینجا اثری نیست
متروکه و سرد است در آن شور و شری نیست
در وادی عشاق مرا همسفری نیست
دیوند همه هیچ نشانی ز پری نیست
یک یار ندیدم که به خود تاخته باشد
قبل از دگران کار خودش ساخته باشد
حرص و طمع و آز بر انداخته باشد
اندر ره یاری دل و دین باخته باشد
هر یار که بینیم چنینش هنری نیست
هر یار که دلبسته شدم راه خطا رفت
کامی بگرفت از دل مسکین و رها رفت
آن عشق و محبت همه بر باد فنا رفت
بر این دل ویرانه ندانی که چه ها رفت
گفتا که چو من در همه دوران قمری نیست
بهتر بود ای دل که به یک گوشه نشینی
چون چشم نبیند نروی خوشه بچینی
صد جور از آن یار دلارام نبینی
ای دل همه شب با شب و مهتاب قرینی
دیریست که در کوچه دل رهگذری نیست
بیداد جهان را نبود هیچ نهایت
هر کس به طریقی کند این قصه روایت
خوش باش و رها کن همه کارت به عنایت
دیگر مکن از تلخی ایّام شکایت
چون هیچ دلی از غم ایّام بری نیست
از هر چه بجز عشق و وفا یاد مکن
از نامده و گذشته فریاد مکن
در عمر دو روزه ظلم و بیداد مکن
بیهوده دلت به زندگی شاد مکن
از گردش ایّام کسی را ثمری نیست
93/5/25
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
آبان 27, 1399
درودها جناب حبیبی عزیز
اولین خواهشی که دارم این است که قالب شعر را برای خواننده مشخص فرمایید
که این نکته هم آموزنده است و هم در شناخت قالب های شعری
غزل ، قصیده ، ترجیع بند یا مخمس و…. به خواننده کمک می کند.
استفاده از واژهای تکراری کمی این شعر را از زمان حال دور می کرد
وگاه به ربان روز برمی گشت مثال:
در کلبه ی تنهایی این دل خبری نیست
از عشق که گویند در اینجا اثری نیست
متروکه و سرد است در آن شور و شری نیست
در وادی عشاق مرا همسفری نیست
کلمات بکار گرفته شده بارهای بار در اشعار بزرگان دیده شده است اما در بند زیر:
یک یار ندیدم که به خود تاخته باشد
قبل از دگران کار خودش ساخته باشد
حرص و طمع و آز بر انداخته باشد
اندر ره یاری دل و دین باخته باشد
هر یار که بینیم چنینش هنری نیست
زبان به روز تر است و شعر گویا تر و چیزی دلنواز را می خوانیم
شروع شعر فکر میکنم با وزن :
“مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن”
باشد تا بند قبل از انتها این وزن ادامه می یابد اما در بند آخر
از هر چه بجز عشق و وفا یاد مکن
از نامده و گذشته فریاد مکن
در عمر دو روزه ظلم و بیداد مکن
بیهوده دلت به زندگی شاد مکن
از گردش ایّام کسی را ثمری نیست
در این بین وزن از دست می رود و به صورت
“مفعول مفاعیل مفاعیل فعل ”
در آمده که روانی خوانش ابیات قبل را ندارد ، به یقین قلم شما توانائی اش بیش از
سخنان این حقیر است.
امید که مفید واقع شده و از این قلم به مهر باز هم بخوانم
ارادتمند شما – مازیار نژادیان
💐💐💐💐💐💐💐💐
پاسخ
آبان 27, 1399
سلام و عرض ادب جناب آقای نژادیان
سپاس بیکران برای زمانی که جهت نگارش و نقد اثر ناچیز بنده صرف کرده اید.
مطالبی که فرموده اید کاملا بجا و درست می باشد.بهره ی کامل بردم.
ارادت کامل دارم.
💐💐💐💐
پاسخ
آبان 27, 1399
درود بر شما
خیلی زیباست
قلمتون سبز🌺
پاسخ
آبان 27, 1399
سپاس از حضورتان💐
پاسخ
آبان 28, 1399
سلام و احترام محضر شما جناب جبیبی گرامی
از اشعار پاکتان لذت بردم
عالی سرودید
همچنین از مطالب جناب استاد نژادیان بهره بردم
زنده باشید به مهر
💐🙏💐
پاسخ
آذر 2, 1399
درود بر شما استادبهروز حبیبی
خیلی زیباسرودی از خوانش سروده دلنشین تان لذت بردم
پاسخ
بستن فرم