🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
افسانه ی عشق
ای یار بیا امشب ، شیدا شدنت با من
تو چهره نمایان کن ، پیدا شدنت با من
چون ابرِ بهارانی ، همواره ببار ای یار
از قطره بُرون آیی ، دریا شدنت با من
درد و غمِ هجرانت ، آتش زده بر جانم
بشکاف تو قلبم را ، بینا شدنت با من
مجنون شده ام دلبر ، در حسرت دیدارت
راهی شو به قلبِ من ، لیلا شدنت با من
افسانه ی عشق ما ، پیچیده به هر کویی
از عشق حکایت کن ، مانا شدنت با من
در باغِ دلم ای یار ، آهسته قدم بگذار
چون غنچه شکوفا شو ، مینا شدنت با من
در عالم هشیاری ، دشوار بود مستی
تو خُمره مهیا کن صهبا شدنت با من
چون یار تو را خواند ، پا در رهِ او بُگذار
پیمانه ی او سرکِش ، یکتا شدنت با من
داغ دل (احمد) را ، هر لحظه نکن تازه
از غصه نگو با او ، آوا شدنت با من
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):