🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 به پسرم مهیاد

(ثبت: 233698) آبان 30, 1399 

 

از سر لطف خدا خواست که باشی پسرم
و من امروز به این لطف خدا مفتخرم

زاده ی عشق و امیدی و خدا می داند
که چه احساس قشنگی است که من هم پدرم

آمدی دیده به یمن قدمت روشن شد
زندگی رنگ دگر یافته است در نظرم

آمدی تا که پیام آور شادی باشی
از سر شوق به روی مه تو می نگرم

آمدی بر لب خاموش غزل افشاندی
عشق تو غوطه ور است در همه ی شعر ترم

نام مهیاد به روی تو نهادم باشد
من زمین باشم و تو در شب تیره قمرم

مادرت سایه ی عشقش به سرم گسترده
با تو در پهنه ی این عشق و صفا همسفرم

از برادر که نگو هدیه ی نایاب خداست
دست در دست برادر بنه ای بال و پرم

خواهرت شیشه ی عمر من شیدا گشته
قدر خواهر بشناس آن صدف پر گهرم

من کجا این همه خوشبختی و احسان ز کجا
سایه ی رحمت حق خیمه زده روی سرم

از خدا خواسته ام سبز شوی بار دهی
میوه شیرین بدهی حاصل عمر و ثمرم

از خدا خواسته ام تا که سبب ساز شود
مرد لایق بشوی صاحب احسان و کرم

از خدا خواسته ام عاقبتت خیر شود
آخر قصه مهم است کجایی پسرم.

97/01/30

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):

نظرها
  1. مازیار نژادیان

    آبان 30, 1399

    درودها جناب حبیبی

    سرودن از عشق فرزند همیشه زیبا است

    امید که زیر سایه پدر و مادر باشد و شیرین کام

    💐💐💐💐💐

    • بهروز حبیبی

      آبان 30, 1399

      سپاس فراوان.
      همواره در کنار عزیزانتان زندگی بر وفق مراد باشد💐💐💐💐

  2. موسی عباسی مقدم

    آبان 30, 1399

    درود بر حبیبی گرامی شعری پر از احساس پدرانه وشاعرانه بود موفق باشی خدابچه هایت را وتورا برای آنها حفظ کنه
    شادکام باشیددر پناه خدا🌹🌹🌹🌿🌿🌿💐💐💐🙏🙏🙏🍃🍃🍃

    • بهروز حبیبی

      آبان 30, 1399

      درود فراوان. امیدوارم همواره در کنار عزیزانتان ، روزگار به کامتان باشد.💐💐💐💐💐🌹🌹🌷

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا