🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
طلسم
******
چگونه قایق من روی آب ایستاده و تو
نگاه میكنی…
نگاه كن، به زخمهای پیكر قایقم
نگاه كن…
شاید…
طلسم چشم تو زورق مرا نگه دارد
اما
ای كاش…
من آن غریق با زورق میان
چشم تو بودم
اما…
میان شعشعه آفتاب میدرخشی تو
و گویی من
مثال قلقله آب غلتانم
*********
خرداد 99
عسل اسدیان
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
مرداد 6, 1399
برای خلق و آفرینش یک اثر که اولا از سوی نگارنده باور شده باشد و دوما قابل باور برای اهلش باشد ، قلم یا باید دست عقل باشد یا دست دل…
از ابتدای نگارش تا انتهای آن اگر به کوشش و تلاش باشد و از منطق و ریاضیات مدد جوید ، یک چیز از آب در می آید و اگر خودش بجوشد و جاری شود ، پایانش و چگونگی پایانش نه با شماست و نه با هیچ عامل دیگری … جز با دل شما
درود بر شما
پاسخ
مرداد 7, 1399
درود بر شما
جناب جلالی عزیز
سپاس فراوان که خواندید
قلمتان همواره نویسا
🌷🌷🌷🌷🌷
پاسخ
شهریور 10, 1399
احسنت بسیار عالی بود
پاسخ
شهریور 18, 1399
درود جناب گندم کار
سپاس که خواندید
عالی نگاه گرم شماست
پایدار باشید
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم