🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 هنگرد

(ثبت: 266330) آذر 25, 1402 

 

«هنگرد»

وقتی که آهن پاره ها قبله گاه می شوند
وقتی که قلم ها خود حجاب راه می شوند
عبادت یا نوشتن به چه راه می برد
به کجا می رسد
چنان که بی عبارت عشق و, عمارت دل مانده ام
من مزد نخواستم به این زیستنم
در حبس کلمات
تجارت که نمی کنم
پس چگونه راه گم می شود
گم راهی می شود پر عزیز
این جا عشوه های مریض
رونقی عزیز دارد عزیز
این جا هر که بیشتر کرم بریزد
ماهی های بیشتری می گیرد
آه انگار این دهان ها عاشق قلابند
این جا کمیت بر جمعیت عشق
غالب است
کرم و دروغ و قلاب
این جا عاشقان بر دارمعشوق خویش می زیند
این جا مرگ بهتر از زیستن
این جا هیهات گویان
مرگ می فروشند و زیستن می خرند
من اما همچنان مرگ در آغوش یار را می خرم
این جا من کَرَمْ من کَرَمْ من کَرَمْ

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا