🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 گردباد زخم خورده

(ثبت: 247903) خرداد 6, 1401 
گردباد زخم خورده

 

وقتی کنارم نیستی از درد لبریزم
باید که از این زخم ها قدری بپرهیزم

من سال ها در گُور خود بی شعر خوابیدم
شاید که با یک بوسه ات از جای برخیزم

گاهی تو را می آورم از روزهای دور
قدری غزل می خوانی و هی اشک می ریزم

گم گشته ای در لایِ تقویم غزل هایم
ای کاش می شد تا تو را بر گردن آویزم

چون گِردبادی زخم خورده، گیج و سرگردان
رَد می شوم از روزهایت… مثلِ پاییزم

خوابم نمی آید در این شب های تنهایی
با دست های بسته ام، هر شب گلاویزم

بیهوده می گردی به دنبالم… گریزانم
حالم بد است این روزها، از درد لبریزم

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):