🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دیوانه

(ثبت: 248359) خرداد 18, 1401 
دیوانه

 

دیوانه ای را می شناسم که با پاهای بسته،
آسمان ها را متر می کند
شب ها، سَبَد خالی اش را بر می دارد،
ماه را به گیسوانش می بندد و
ستاره ها را دست چین می کند…
دیوانه ای که تمام الاکلنگ های شهر
از پایین کشیدنش، می هراسند و
گلوله ها، راهِ پیشانی اش را گُم می کنند…
دیوانه ای که دست هایش را به پروانه های شهر،
بخشیده بود…
آری… من دیوانه ای را می شناسم که
دریا را شبیه چشم های زنی کشیده بود که
سخت می خندید!!…

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):