🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بسمه العزیز
گلایه
باز آمدم من از وفا دیگر پریشانم مکن
باز از جفای خویش در حسرت گریزانم مکن
افتاده ام از پای در عشقت بیا دستم بگیر
در آن فراز و این نشیب افتان و خیزانم مکن
اشکم به خون آلوده شد در روزگار دوریت
اندک مراعاتی کن آخر اشکریزانم مکن
حرمت بگیر و اندکی هم مهربان شو جان من
بر هیچ و پوچ بازیت با خود ستیزانم مکن
پروا کن آخر از خدای و اندکی با من بساز
با کفر خود دیگر عزیزم قصد ایمانم مکن
مهدی به جان آمد ز جورت چون برفت از پیش تو
این بار دیگر از وفای خود پشیمانم مکن
#مهدی_رستگاری
یکم شهریور سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
بیست و چهارم اوت سال ۲۰۲۱ میلادی
غزل سرایی در گروه ادبی «ادیبانه»
دفتر شعر روزگاران
۲۲۳
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
اسفند 8, 1402
درود بر شما
زیباست
قلمتان سبز🌷
پاسخ
اسفند 9, 1402
درود و سپاس بانوی گرامی. لطف تان پاینده🌹
پاسخ
اسفند 11, 1402
درود زیبا سرودید
پاسخ
اسفند 11, 1402
درود و سپاس فراوان🌷
پاسخ
بستن فرم