🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دیده غم بار از غم هجران ابراهیم شد
آسمان هم دم به دم گریان ابراهیم شد
شد گلستان از وجودش جان محرومان ولی
آتشی بر ملت از فقدان ابراهیم شد
در وجود او نبود آری نشان خستگی
خستگی اما عجب حیران ابراهیم شد
مثل اربابش رضا و مثل مولایش علی
یاور و یار ضعیفان جان ابراهیم شد
در هجوم طعنه های این و آن اما فقط
صبر و تقوای خدا برهان ابراهیم شد
دفتر خوشرنگ عمرش جز شهادت کم نداشت
مهر و امضا را که زد پایان ابراهیم شد
تا ابد یادش درون سینه ها پر می کشد
تا ابد لطف خدا مهمان ابراهیم شد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
خرداد 9, 1403
به گمانم همه اش زیر سر چشم تو بود.
که دوباره شهر آشوب شده.
امین غلامی (شاعر کوچک)
اینستا (amingh68)
پاسخ
بستن فرم