🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بغض در گلو

(ثبت: 242708) آبان 17, 1400 

 

بغضی شده در سینه و بگرفته گلویم
از دوری تو درد و دلم را به که گویم

چشمم نه فقط، بلکه دلم سمت تو بوده
از چشم ترم، حسرت تو خواب ربوده

یک لحظه تو را کاش ببینم که دوباره
نبض و ضربانم به دلم داد اشاره

از هجر تو غم ها شده مهمان دلم یار
قلبم نه فقط کل وجودم شده آوار

بس نیست دگر این همه هجران و جدایی
ای چاره ی این عاشق بیچاره کجایی

علیرضا محمدی سرچشمه یی

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا