🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
شرح دل خود با که بگویم که ز مستی
دل گشته خرابات و لبالب ز شراب است
دردیست که جز باده ی لب های تو ما را
درمان نکند، گر بکند وهم و سراب است
دیدار تو گر قسمت ما گشت دوباره
نوشیدن پیمانه ی سرخ تو صواب است
سد غم دل بشکند از سیل نگاهت
بوسه زند آن روی مَهی که چو نقاب است
می خواستم از گل بگشاید لب خود را
عمریست دلم منتظرِ او وَ جواب است
چون لب به لب آرد ببرد باز دلم را
چشمان من از حسرت آن غرقه در آب است
✍ محمدمعین محمدی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):
خرداد 30, 1402
درود بر شما
غزل زیبایی سروده اید
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿💐🌿🍃
پاسخ
بستن فرم