🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دلبرا محراب چشمت دین من تکفیر کرد
بوی زلفت این دل شوریده ام زنجیر کرد
دیشبی در بزم کویت عاشقی جز من نبود
یوسفی باید که این خواب خوشم تعبیر کرد
با عبادتهای من راهی بسویت وا نشد
باید این زهد و ریا را با گنه تغییر کرد
دست من در این زمین است و سرت در آسمان
کاش میشد آسمان را در زمین تسخیرکرد
واعظ این شهر ما بوی محبت نشنود
آخر این وصل تو را با منبرش تزویرکرد
در طریق بیشه ی عشقت دو صد دام بلاست
شیر باید پنجه در سرپنجه های شیر کرد
روی دریای خیالت نقش من حک گشته است
عاشقت را میتوان اینگونه هم تصویر کرد
این موذن از کجا آوای رازت را شنید
کاین چنین بالای گنبد قصه ات تکبیر کرد
من مسلمان زاده ام اما بدان ای نازنین
آن دو چشمت آیه ی قرآن من تفسیر کرد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (1):
بهمن 7, 1396
سلام و درود جناب بهرامی عزیز
به وبسایت پاک خوش آمدید
بسیار زیبا سروده اید
دلمریزاد
در پناه خدا
پاسخ
اردیبهشت 30, 1402
بسیار عالی
پاسخ
بستن فرم