سلام لیلای عزیز
این حال عارفانه ی شما را سال ها قبل در مجلسی معنوی دیدم، استادی که انسلاخ از جسد داشت ، جسم در زمین بود و جان در بیکران این هستی.
پیغمبر گرامی فرمود: «مُوتُوا قَبلَ اَن تمُوتُوا»(1) یعنی قبل از این که مرگ شما فرا برسد و شما را به قبر ببرند بمیرید.
اگر بتوانیم به این مرحله برسیم جان که بقول مولانا مخبر است.
جان نباشد جز خبر در آزمون
هر که را افزون خبر جانش فزون
جان ما از جان حیوان بیشتر
از چه زان رو که فزون دارد خبر
پس فزون از جان ما جان ملک
کو منزه شد ز حس مشترک
وز ملک جان خداوندان دل
باشد افزون تو تجبر را بهل
از زمین تا بر دوست پرواز می کند و مولانا جه زیبا از زبان جان فرموده است:
مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاگ
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
کوتاه عارفانه ی محکمی بود. لذت بردم.
در پناه خدا… 🌿👏👏👏👏👏👌🌹🌿
شاعری از عندلیب و نغمه در گلزار گفت
با من از پیمانه و چشمان مست یار گفت
در جوابش گفتم ای شاعر چه وقت سرخوشی ست
راه و رسم دلبران خاک ما عاشق کشی ست
دوره ی آواز خوانی گل و بلبل گذشت
موسم پروانگی ، بوسیدن سنبل گذشت
آشنایان صد برابر از غریبان بد ترند
ظاهراً آدم ولی در اصل کفتار و خرند
هر که دم از دین و ایمان زد خودش ابلیس بود
اهل دزدی و ریاکاری و کاسه لیس بود
هرکسی میبینم از وجدان و غیرت خالی است
در دروغ و حقه بازی کار و بارش عالی است
گریه زاری می کند شاید که غمخوارش شوی
التماست می کند تا آخرش یارش شوی
تا خرش از پل گذشت آن وقت میدانی چرا
مانده ای با قایقی سوراخ و طوفان بلا
مردمی بی همت و تنبل ولی پر ادعا
در زبان با هم رفیق و در عمل از هم جدا
در پی مقصود باید تن به هر کاری دهند
روح والای بشر را ذلت و خواری دهند
از زرنگی هایشان بسیار صحبت می کنند
با تکبّر کودک خود را نصیحت می کنند
ظاهراً ظالم ولی مظلوم و ظالم پرورند
گرچه آزادند اما در قفس ها می پرند
کو جوانمردی که دست یا علی با ما دهد
کو چراغی تا در این شب ،مژده ی فردا دهد
خواب خوش از چشم مردان حقیقت رفته است
آرزو از قلب پیران طریقت رفته است
شور و حال عشق و عرفان و غزل بازی گذشت
روزگار حافظ و فردوسی و رازی گذشت
تا که از بغض گلو شعرم به فریاد آمد
غزل خواجه ی شیراز مرا یاد آمد
* هرکه آمد به جهان نقش خرابی دارد*
سادگی، یکرنگ بودن چه عذابی دارد
آذر 4, 1400
لیلا؟
لیلا چه کردی تو؟
هزاران درود بر تو که در نهایت ایجاز – فقط در ده کلمه – خودت را در خودت نسخه کردی
شاهکار بود لیلا
❤️
پاسخ
آذر 4, 1400
سلام وعرض ادب مهربانو پیرایه ی نازنین لطف نگاه شماست و بس نگاهتان به این صفحه جان می دهدشاهکار روح زیبای شماست❤❤🌸🌸
پاسخ
آذر 4, 1400
سلام
در بی کسی تلخی غربت را عسل کن
همراه تنهایی شو و خود را بغل کن
بداهه
پاسخ
آذر 4, 1400
درودها شاعر گرانقدر
زیر سایه قلم شما ودوستان مشق دل میکنیم
تک بیت زیبا و پرمفهومی بود👏👏
خودمان آرام خودمان باشیم که در ما روح بزرگ خداست
پاسخ
آذر 4, 1400
درودها بانو بهمنی عزیز
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
آذر 5, 1400
درودها و ارادت مهربانو نوری گرانقدر سپاس که خواندید🌸❤
پاسخ
آذر 4, 1400
سلام لیلای عزیز
این حال عارفانه ی شما را سال ها قبل در مجلسی معنوی دیدم، استادی که انسلاخ از جسد داشت ، جسم در زمین بود و جان در بیکران این هستی.
پیغمبر گرامی فرمود: «مُوتُوا قَبلَ اَن تمُوتُوا»(1) یعنی قبل از این که مرگ شما فرا برسد و شما را به قبر ببرند بمیرید.
اگر بتوانیم به این مرحله برسیم جان که بقول مولانا مخبر است.
جان نباشد جز خبر در آزمون
هر که را افزون خبر جانش فزون
جان ما از جان حیوان بیشتر
از چه زان رو که فزون دارد خبر
پس فزون از جان ما جان ملک
کو منزه شد ز حس مشترک
وز ملک جان خداوندان دل
باشد افزون تو تجبر را بهل
از زمین تا بر دوست پرواز می کند و مولانا جه زیبا از زبان جان فرموده است:
مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاگ
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
کوتاه عارفانه ی محکمی بود. لذت بردم.
در پناه خدا… 🌿👏👏👏👏👏👌🌹🌿
پاسخ
آذر 5, 1400
سلام استاد خراسانی گرانقدر
حضورتون در این صفحه خود شعری زیباست بنام لطف نگاه
سپاس از نوشته زببا وارزشمندتون کوتاهی ست پیشکش نگاه شما ودوستان🌸🌸🌸
پاسخ
بستن فرم