🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
از نگاهت سوژه هایی بکر دارم من ولی
ترس دارم تا بگویم یک جهان عاشق شوند
ترس دارم تا ببینند آن رخت را عاشقان
بهتر از من وصفِ رویت را به جان ناطق شوند
چشم هایت را اگر بینند ، حتی زاهدان
می پرستند آنقَدَر تا در رهت فاسق شوند
ترس دارم چون که خوبان را ببینی از دلم
بگذری و در نگاهت دیگران لایق شوند
یا که نا اهلان بخوانند از تو یا… ای وایِ من
من بمیرم گر دلت را ناکسان سارق شوند
حس و حالم را نگفتم ترس دارم دیگران
با تو بی دلواپسی در گفتنش صادق شوند
در دلت یک ساحلی از وسعِ دریا سهم من
ترس دارم دیگران آسوده دل ، قایق شوند
از نگاهت من نگویم چون که حتی واژه ها
ترس دارم جان بگیرند آن رخت شایق شوند
آنقدر محوت شوم یا دل دهی یا جان دهم
تا که آخر هم دو چشمم بر دلت فایق شوند!
شاعر: فاطمه محمدی (روناهی)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
مهر 12, 1402
روناهی عزیز
این ترس را منم داشتم و آخرش هم آن ” دیگران ” موفق تر بودند
پاسخ
فروردین 26, 1403
سلام ودرود برگوهر پاک سپاس از مهرحضورتان درپناه خدا🙏❤️🌹
پاسخ
بستن فرم