🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 تیله های من

(ثبت: 266466) دی 3, 1402 

…..تیله های من……

تیله های من
امروز قلتانند
در گوشه طاقچه
هر سو چرخانند
هرگاه درخشیدن
من به زمان رفتم
آه از کودکی من
چقدر شیرین بود
آن همه دوستی ها
آه چقدر پاک بود
آه چقدر صفا بود
آه فقط خدا بود
اما وقتی شکستند
زیر چرخ سنگین زمان
خورده شیشه ها
در جانمان جا گرفت
و جسم مان
با خرده شیشه ترکیب شد
امروز از آن همه شادی
از آن همه راستی
از آن همه پاکی
از آن همه صافی
از آن همه خوبی
فقط تیله ها
مانده
گویی نسیم صبح
من را فرا خوانده
برخیز که نور آمد
صبح سپید شد
برخیز و پای جای
پای خورشید تابان نه
امروز فقط نور است
فردا دگر تیره
دنبال کن صفا را
باورش سخت است
اما خدا مانده

سیاوش دریابار دوم دی چهارصد و دو

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا