🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
به تماشا ایستاده اند
خیابان هایی که
هرگز با تو
در پیاده روهایشان
قدم نزدیم
افسرده شدند
کوچه باغ هایی که
یادگار ندارند
از طنین خنده هایمان
بر کاه گل های دیوارشان
قطره باران هایی که
نوازش نکرده اند
گیسوان پریشان مرا
و گونه های عطر آگین تورا
هنوز در بهت وحیرت مانده اند
چه کسی می دانست
پایان ماجرای ما
آتش بزند
پاییزهای دلبرانه را
و
از زمهریر نبودنت
یخ بزند
نجوا های دلتنگی
در آغوش مردادهای نیامده
آری
سکوت
پایان
بغض های نباریده مان شد
به
انزوای ابدی دچار شدیم
و چه زیرکانه
نواخته شد ملودی غم انگیزشاعری
از دل برود
هر آن که از دیده برفت
#شیدا_شهبازی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
شهریور 25, 1400
درود بیکران بانو
بسیار زیبا و دلنشین و ژرف می سرایید
قلمتان سبز ،اندیشه والای شما زلال ابدی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم