🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
….ذره..من….
…ذره…..
ذره که میشوی
یقین
بزرگ شوی
چو بت شکن
ور نه به
کبر
یقین
دام شوی چو اهرمن
کبر
تورا
فنا دهد
می بردت به سوی
من
من که شدی
یقین بدان
هیچ سوی
به انجمن
کبر
فرشته میکند
دور ز باغ
نسترن
حسن تو در
ذره شدن
یقین بدان
جان من
….من….
من از این من بودن
از این همه در هم بودن
از این خط بی تن بودن
از این شب روشن بودن
و از این
قاضی تن بودن
رها شو
ای عزیز
تو من نگو
که من شود
طعمه شهر بی سخن
من به یقین
کبر شود
جفا شود
بلا شود
خدا بی خدا شود
فنا شود
جفا کند به تن
من بگذار و هست شو
لایق باغ
الست شوی
در خور بندگی شوی
جدا شوی از این بدن
سیاوش دریابار
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
شهریور 30, 1402
درود بر شما جناب دریابار شاعر بزرگوار
بسیارعالی و قابل تامل
دستمریزاد
👏👌🌹🌹
پاسخ
شهریور 30, 1402
سلام
خیلی خوب بود
یک کمی روی آن کار شود بهتر خواهد شد
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
شهریور 30, 1402
استاد گرانمایه
بسیار ممنون و متشکرم
قطعا راهنمایی بزرگواری همچون شما را به کار خواهم بست
پاسخ
شهریور 30, 1402
سلام و درود تان 🌿🌹🌹🌹🌿
پاسخ
بستن فرم