![صدیقه پناهنده](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2023/12/IMG_۲۰۲۳۱۲۲۰_۱۸۵۱۵۸-e1703102860108.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دوباره باز تو و یک غزل که می دانی
تمامْ وصف تو باشد،تویی که چون جانی
دو چشمْ نرگس ولبها انار و سنبلْ مو
شدم چو بلبل باغ و کنم غزلخوانی
چقدر فکر و خیالت مرا هوایی کرد
چقدر در غم هجرت دو چشم بارانی
چرا تو عهد ببستی و زود بشکستی
چه می رسد به تو از این همه پریشانی
کجاست خسرو وشیرین و وامق و عذرا
کجاست قیس بنی عامرِ بیابانی
منی که مانده برایم خیال وخاطره ای
درون کلبهی قلبم شده ست زندانی
و آرزوم که از راه دور آمده ای
لبت به خنده مزیّن و این که میمانی
غزل تمام شد و من هنوز منتظرم
که حُسنِ مقطع شعرو حدیث پایانی!
#پناهنده
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
خرداد 13, 1403
سلام
با اجازه
اگر بتوانید دو نکته را در سروده رعایت بفرمایید شعرتان فرازمندنر میشود!
یک:
ارتباطِ دو مصراع و رابطهٔ عمودی و افقی ابیات بیشتر لحاظ شود!
دو:
ضمیرِ منفصلِ “تو” را کمرنگتر کنید و از “این” کمتر استفاده بفرمایید!
مثلاً بجایِ این بیت:
“چرا تو عهد ببستی و زود بشکستی
چه می رسد به تو از این همه پریشانی”
فرضِ مثال میشد اینطور سرود:
به عهدِ خویش نماندی خلافِ مذهبِ عشق
روا نبود و نباشد که رو بگردانی
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
مجتث مثمن محذوف
هم ضمیر “تو” حذف میشود
هم “ببستی” که استخدام آن چندان دلچسب نیست
هم ارتباط دو مصراع بیشتر میشود
سلامت باشید
پاسخ
خرداد 13, 1403
درود .سپاسگزارم .آموختم از کلامتان 🙏🌹
پاسخ
خرداد 13, 1403
درود بانو
غزل زیباییست فقط در بیت چهارم مصرع دوم بجای (چی) اگر (چه) بود بنظرم بهتر مینشست. پیشنهاد است و گستاخیم را ببخشید.
قلمتان زیبا و ستودنی است.
بمانید و بتابید👏👏👏💐💐💐
پاسخ
خرداد 13, 1403
درود .سپاسگزارم .سهو القلم بوده .حتما اصلاح میشود .سپاس از وقتی که گذاشتید .
پاسخ
خرداد 13, 1403
درود مجدد
سپاس از شما و بزرگواریتان
باز هم عذر میخوام.
ممنون از اشعار زیبایتان🙏🙏🙏🌹🌹🌹
پاسخ
خرداد 13, 1403
درود .بزرگوارید
پاسخ
خرداد 13, 1403
درود بر شما بانو …
زیبا سروده اید 🌺🌺🌺
پاسخ
خرداد 13, 1403
درود و سپاسگزارم که به مهر خواندید 🙏🌺
پاسخ
خرداد 13, 1403
بیا به خاطره هایم شبی به مهمانی
کنونکه حال مرا خوبِ خوب می دانی
من انجماد زمستان و بهمن سردم
تو از خزان پر آشوب و ماه ابانی
من از کویر جگر سوز بی سرانجامم
تو از نگاه پر از شوکت بیابانی
مرا بخوان به تماشای تنگ لبهایت
به هرچه طره مویت مگر بچرخانی
من از ترانه و گلنغمه خراسانم
تو از طراوت سرسبز خاک گیلانی
تو و خیال سرودن تو و بهانه شعر
من هوای شنودن من و پریشانی
#بداهه
🌺🌺🌺🌺
پاسخ
بستن فرم