🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 روح سرگردان

(ثبت: 242000) مهر 12, 1400 

 

راوی قصه شدم

سرگذشت روح سرگردانی

که بُوَد مقصد او درگه عشق

و در این راه گرفتار و اسیر

رنج بسیار کشیده

او چنان زار و ذلیل

عاقبت خسته و پیر

همچنان سخت بدنبال تو گیر

در جدالی جانکاه ،

در مسیر عشقت

خیز اُفتان و زمین گیر

که در مسلخ عشق ،

عمریست او در گیر

به طواف عشقت

زائری پاک و نمک گیر

نمک عشق تو

بد دامن گیر

تو ندانی

هیچ از روح غمین

گشت نابود

و خیالت هم نیست

روح دلتنگ بسی گیج

چشم بارانی و خیس

روح روحم زخمی ست

گر چه هر روز میمُرد

باز هم در پی روحت جاری ست

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا