🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سکوت زیباست .
میمانند اسرار به دل .
که اسرار دل قیمتی ست
به قدِ دوستت دارم ها ،
گران است ،
نه قیمتِ تندیس زینتی ست .
به قدِ عاشقت هستم ها ،
به قیمت ،
شنیدنی ست .
نمی شکنم حُرمتش را ،
که به اَرج و قُربِ کریستال تُرد قلب تو نیست .
نگذار سر به مُهر بمانند اسرار
به قلبم در بقچه ای ، درون صندوقچه ی چوبی .
چه شبیه به جهاز مادر بزرگ ،
که دوستش میداشت بسیار
و هر روز به قصّه ای
سَرَک می کشید بی گُدار
به گنج درون صندوقچه چوبی .
که به خاطر آن هم ،
زنده مانده بود بیقرار .
تو بشکن سکوت را ،
به قیمتِ سلامی
از نو بیا ،
باز کن
بُقچه و صندوقچه ی چوبی .
خدا رحمت کند مادربزرگ را
یادش هنوز در خاطرِ صندوقچه ی چوبی .
بعد از سلام
بوی عطر بُقچه مُعطر کرد روحم را
درون صندوقچه چوبی .
و به اشک های نباریده ،
خیس و تَر گشتم
و جوانه خواهند زد
چوب و چَندل های همان صندوقچه چوبی .
و به معجزه ی سلامی
شکست مُهر سکوتی
باز شد
قفل قدیمی قلبی
و بُقچه و صندوقچه چوبی .
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
بستن فرم