🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ظرف سفید

(ثبت: 259480) اردیبهشت 30, 1402 

 

ظرف چینی که شکست
مادر از خواب پرید
پسرک هیچ نگفت
خواهرش جیغ کشید
تا بخواهند که فکری بکنند
پدر از راه رسید
پسرک هیچ نگفت
پدرش آه کشید
تا پسر خواست که حرفی بزند
اشک بر گونه چکید
پسرک هیچ نگفت
پدرش گفت که این ظزف سفید
یادگار پدرم بود که از مکه خرید
من ندیدم پدرم را اما
مادرم گفت که در زندگیش خیر ندید
سالها پیش که این ظرف ز دستم افتاد
مادرم هیچ صدایی نشنید
گوشه ی ظرف پرید
سوی دیگر غلتید
خواهرم روحش شاد
بر سرم دست کشید
و برادر که جوان رفت ز دست
زود یک چسب خرید
ظرف را وصله زدند
هیج کس هیچ ندید
حیف شد حیف سر انجام شکست
ظرف زیبای سفید

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نقدها
  1. عباس خوش عمل کاشانی

    اردیبهشت 30, 1402

    درودتان….ظرف چینی را بند می زنند ….چون از خریدن چسب سخن به میان آمده است اگر بگویید:
    ظرف را چسب زدند…
    بهتر است.بدرود.

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا