🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
خونِ جگرِ سنگ عقیق یمنی شد
من خون جگر خوردم و قلبم حسنی شد
دندانه ی هر شانه که در موی تو افتاد
تعبیر به دندان اویس قرنی شد
بر کفر بشر بودن تو سایه ی شک بود
گفتیم خداوندی و باور شدنی شد
بر سفره ی لبخند تو خوبان فقرایند
بیچاره پس آن مرد گدایی که غنی شد
از تلخی ایام به تنگ آمده بودیم
گفتیم : حسن، مایه ی شیرین دهنی شد
سید رضا هاشمی ” سره ”
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
مهر 16, 1398
با سلام و درود خدمت شما
شعر زیبایی بود
اجرتون با صاحب اثر
زنده باشید
🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مهر 17, 1398
درود و ارادت
و
آفرین
…
با جور و جفا راه به جایی نرساند
آنکس که دلبسته بدنیای دنی شد
🌺🌺🌺🌺🌿
پاسخ
بستن فرم