طارق خراسانی
اردیبهشت 2, 1398

سلام جناب مهدوی عزیز

بسیار زیبا
خدا کند که در این عصر بلا زده آید نگار ما

در پناه خدا
🌿👏👏👏

پاسخ
محمدحسین پژوهنده
اردیبهشت 3, 1398

درود بر شما استادانه سرودید، مرحبا بهره بردم👍

پاسخ
زانا کوردستانی
اردیبهشت 3, 1398

درودتان

احسنت شاعر جان

موفق و موید باشید انشاالله

👏👏👏👏👏👏

پاسخ
غلامرضا مهدوی
اردیبهشت 16, 1398

سلام
وسپاس فراوان از حضور ونظر ارزشمند شما بزرگواران؛ شاگرد نوازی فرموده اید.
ایرادات اشعارم را به من هدیه کنید خوشحال می شوم.
پایدار باشید و سرفراز
یاعلی ع
🙏🌺🙏

پاسخ
ولی اله بایبوردی
اردیبهشت 16, 1398

سلام آقای مهدوی عزیز
غزل در وزن :مستفعل مستفعل مستفعل مستف یا مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
سروده شده است .
بیت ماقبل آخر مصرع اول رسم الخط واژه هجر اصلاح شود.
به نظرم در بیت پایانی کلمه نمایم را جایگزین کنید بهتر خواهد بود .
ایرادی نمی بینم .
سپاس
ولی اله بایبوردی

پاسخ

بستن فرم

سلام و درود

بسیار زیباست

سپاس از حضورتان

لذت بردم

شادکام باشید

در پناه خدا

این یک نقد است

ثبت نام در شعرپاک

کنار دوده ی سیگارَت بخار چای پریشان بود
دلیل قُل قُلِ قلیانت عبور از شب تهران بود

بر استکان اساطیرت شکوه دولت شاه عباس،
در ابروان کمانگیرت نشان آرش دوران بود

به قهوه خانه ی چشمانت چه پرده ها که نمی خواندم
که نقش رستم دستانت پر از حماسه ی پنهان بود

پیام قصه ی تهمینه، درام رستم و سهراب است
تمام غُصه ی آئینه فریب خوردن انسان بود

در این شبانه ی جنجالی میانِ پرده ی نقالی
ببر مرا به همان حالی که عشق مرشد شاهان بود

تمدنی و مباهاتی، نگاره ها و عماراتی
که تخت سلطنت جمشید در اوج کوه نمایان بود!

و داریوش خردمندی، کتیبه های فرهمندی،
پیام صلح خوشایندی که روی لوحِ زرافشان بود!

سوار موج خلیج فارس بتاز کوروشِ خاک پارس
به سوی آتش اسکندر، که نوح حامل طوفان بود

میان سینه ی تبدارم دوباره شور خزر دارم
ببار ابر تب آلوده به جنگلی که گلستان بود

بریز قهوه ی تلخی چند، بنوش شعر مرا با قند
که حال فال غم انگیزم شبیه پرچم ایران بود…

« ناهید سعیدی »