🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 قطعه187

(ثبت: 5657) اسفند 16, 1396 

مشک می بارد از گیسوان خیال
طعم تند خون دارد لب های عروسک رویا
اندیشه مهجور و غریب
نشسته بر دروازه کوتاه دهان
طبال بغض می نوازد هر دم غار گلو را
آن نظر کرده بی نظر بر ماست
خود بسوزم یا او
نذر آتش و بلوا کرده ام افسانه هزار ساله  را

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):