![مجتبی راهی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2022/06/7CFD06E4-0D96-441A-A6C9-25CF3B55523C-e1655344909804.jpeg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
میرفت تا ته کوچه سبد بدست
با کوله باری از زندگی
باید اجاق خانه گرم باشد
بلد بود راه و رسم بندگی
اذان ظهر شده جانماز من کجاست؟
خدا بود و ایمان ، راه و رسم دلداگی
دیدم بچشم میکشد کل زندگی بدوش
اسطوره من با عطر زنانگی
دستانش شده پر چین و چروک
فرشته من با کارهای خانگی
کاش من بزرگ بودم آنزمان
سپرت میشدم در هجوم زندگی
سالها گذشته و باز مهربان و صبور
لبخند میزنی بر پلیدیهای زندگی
مادر دلم هوای تو کرده و نوازشت
جانم فدای تو اسوه مردانگی
گر دل به مهر داده ام تویی معلمم
آموزگار عشق بودی و زن زندگی
مرهم بنه به دلم خسته از بیوفاییها
مادر فدای کوشه چشمت کل زندگی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
خرداد 27, 1401
سلام
عادت دارم که چه از شعری خوشم بیاد چه نیاد ، لایک می زنم
اما این اثر تا بخواهد شعر شود ، چند مرحله و منزل در پیش دارد . اول اینکه با توجه به چینش سطرها و اصرار شاعر به مقفی نمودن کار ، باید بگوییم که اراده ی شما بر سرایش یک اثر کلاسیک بوده . در یک شعر مقفی ، تکرار قافیه فقط یک بار مجاز است آن هم پس از چند بیت فاصله ، اما ” زندگی ” در اینجا پای در کفش ” فبای آلای ربکما تکذبان ” گذاشته .
دوم شعر کلاسیک موزون است و بر یکی از صورتهای عروضی استوار است . اما از ارکان این اثر نمی توان دست به استخراج افاعیل زد . و سرانجام اینکه شعر معمولا بر صورخیال بنا می گردد . اما …. چنانچه مایل بودید حتمن غزلیات شاعران مختلف را بخوانید و پی عروض و آرایه و … بروید
موفق باشبد
پاسخ
خرداد 29, 1401
سلام و احترام مانای عزیز
👏👏👏
پاسخ
بستن فرم