🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 مادرم

(ثبت: 248533) خرداد 27, 1401 

 

میرفت تا ته کوچه سبد بدست
با کوله باری از زندگی
باید اجاق خانه گرم باشد
بلد‌ بود راه و رسم بندگی
اذان ظهر شده جانماز من کجاست؟
خدا بود و ایمان ، راه و رسم دلداگی
دیدم بچشم میکشد کل زندگی بدوش
اسطوره من با عطر زنانگی
دستانش شده پر چین و چروک
فرشته من با کارهای خانگی
کاش من بزرگ بودم آنزمان
سپرت میشدم در هجوم زندگی
سالها گذشته و باز مهربان و صبور
لبخند میزنی بر پلیدیهای زندگی
مادر دلم هوای تو کرده و نوازشت
جانم فدای تو اسوه مردانگی
گر دل به مهر داده ام تویی معلمم
آموزگار عشق بودی و زن زندگی
مرهم بنه به دلم خسته از بیوفاییها
مادر فدای کوشه چشمت کل زندگی

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نقدها
  1. م . مانا

    خرداد 27, 1401

    سلام
    عادت دارم که چه از شعری خوشم بیاد چه نیاد ، لایک می زنم
    اما این اثر تا بخواهد شعر شود ، چند مرحله و منزل در پیش دارد . اول اینکه با توجه به چینش سطرها و اصرار شاعر به مقفی نمودن کار ، باید بگوییم که اراده ی شما بر سرایش یک اثر کلاسیک بوده . در یک شعر مقفی ، تکرار قافیه فقط یک بار مجاز است آن هم پس از چند بیت فاصله ، اما ” زندگی ” در اینجا پای در کفش ” فبای آلای ربکما تکذبان ” گذاشته .
    دوم شعر کلاسیک موزون است و بر یکی از صورتهای عروضی استوار است . اما از ارکان این اثر نمی توان دست به استخراج افاعیل زد . و سرانجام اینکه شعر معمولا بر صورخیال بنا می گردد . اما …. چنانچه مایل بودید حتمن غزلیات شاعران مختلف را بخوانید و پی عروض و آرایه و … بروید

    موفق باشبد

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا