🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 پاییز

(ثبت: 241609) شهریور 24, 1400 

 

نیستی
رگبار های بی امان دلهره را
به جانم افکنده ای
خاطراتت
صاعقه می شوند
و به آتش حسرت می کشند
نهال های دمیده
از دوست داشتن های پوشالی
بر سرزمین واژگانم را
هوای چشمانم
پاییزی است
برگ ریزان سختی در راه است
هزار اندیشه
هزار اندوه
و‌من
مدفون خواهم شد
زیر
رنگ های
سرخ و نارنجی
و
زیر صدای قدم های رهگذران
دردی ابدی را
زمزمه خواهم کرد

نمیدانم
چند بهار و پاییز
باید بگذرد
تا فراموش
کنم
طعم تلخ صدایت را
درخشش و انعکاس نگاهت را
چند
چرخش
ماه و خورشید
از خاطرم
تو را خواهد زدود
ای رنج دمادم در من
به پاداش کدام بوسه
باورم را
تبعید کردی
به هزار زمزمه ی دوستی که پیچیده در گوشم

تا ابد و یک روز
درون قلبم
محکومی
تا هر روز
آیه های
یاس و نفرت
را در جام نگاهم بچکانی
از آینه ها
بیزارم
که قصه های فریبنده زیبایی را
می نویسند

و از تو بیزارتر

که مرا
برابر
آینه ها نشانده ای

تا تو را
در من تکرار کنند

#شیدا_شهبازی

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. حسین شیرکوند

    شهریور 24, 1400

    🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻

  2. سلام
    جالب بود و پاییز هم زیباست و خش خش برگهایش هم شنیدنی است

  3. لیلا بهمنی( سالیز)

    شهریور 24, 1400

    موفق باشید مهربانو🌸🌸

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا