🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 یک سالیس

(ثبت: 237914) فروردین 25, 1400 
یک سالیس

 

چه کنم فراموش کنم یاد تو را..
چه کنم خاموش کنم عشق تو را..
به کجا روم یادت نزند به سرم..
بدون تو هرجا روم حس میکنم در به درم..
یادت که باشم چند لحظه ای آرام دلم..
بعدش میزند به سرم از این دنیا برم..
داد میزنم فریاد میزنم که خالی شوم..
طول میکشد تا عادی شوم…
یک سالی میشود خاک دلم..
بروم کجا،، بروم با که گلم..
دیدمت از راه دور و زیر گریه زدم..
به رو نیاوردم،، خودم را هم گول زدم..
دیدمت از راه دور و دلم هوای مرگ کرد..
ای کاش میشد بگم فقط یک لحظه برگرد..
هوای سرم ،، همش سردرد..
روح بی روحمم همش دنبال تو شده شبگرد..
ای وای بر من چه کردم با خودم..
این خود من نیست،، من از خود بی خودم..
یک سالیستو هنوز هم فکر توام..
خودت نیستی و همش با یاد توام..
یک سالیستو هنوز مثل شبم..
خوش رنگ نیستم رنگ غمم..
ای کاش بشنوی صدایم ای عزیز..
یک لحظه بشنوم صدایت، بهم بگی اشک نریز..

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):

نظرها
  1. حسین شیرکوند

    فروردین 25, 1400

    🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا