محمدرضا دهباشی

معرفی کاربر

فعالیت‌ها

تاریخ عضویت:	۱۴۰۳/۰۱/۱۶
تعداد شعر:	1
تعداد مطالب:
آخرین فعالیت	۱۴۰۳/۰۱/۱۷

لیست دفاتر شعر

آخرین اشعار ارسالی

زمستان

همه اشعار محمدرضا دهباشی

بیوگرافی محمدرضا دهباشی

تاریخ تولد:
جنسیت:	مرد
شهر:
بیوگرافی:	و حمد و سپاس یگانه خدای عالم را که جهان و هرآنچه هست از آن اوست... همان رب قادرِ حکیم که تصرفی عاشقانه در خاک کرد و از روح خود در گِل آدمی دمید تا اَشرف مخلوقات، انسان پدید آید... و هم او که نخستین آموزگار بود وقتی که به رسولش خواندن آموخت و امر کرد: بخوان به نام خدایی که خلق کرد... اینگونه بود که نگار به مکتب نرفته‌ی ما به سخن آمد تا معلمی متولد شود که تا آن روز، عالم به خود ندیده باشد... معلمی که شوق تعلیم با بندبند وجودش عجین شده بود تا بتواند منادی سعادت ابدی آدمی باشد... به نام خدا سلام و درود رزومه علمی من را می‌توانید از لینک زیر مشاهده فرمایید🌿 https://civilica.com/p/447554/

آخرین اشعار محمدرضا دهباشی

زمستان

محمدرضا دهباشی 17 فروردین 1403

برف می‌بارد ولی شادی آن دوران کجاست؟

غزل

خوانش: 42

سپاس: 2

همه اشعار محمدرضا دهباشی

ناحیه کاربری

ثبت نام در شعرپاک

کتابخانه

صور خیال در شعر فارسی

بیان و معانی

هنر مقدس

مکتب های ادبی

مشاهده تمام کتاب‌ها

سخن دل

رفتم در میخانه ، دیدم قدح و جامی
دیدم که پرستویی ، افتاده به یک دامی

با عشق جدل کردم از باده حذر کردم
در کوچه ی ویرانی ، دیدم چه خوش اندامی

شیطان لبم لرزید تا خال لبش را دید
چشمان دلم خندید دادم به دل انعامی

گفتم به مزاح ای دل از بهر چه شادانی
گفتا تو نمی دانی ، دارم به تو پیغامی

ای قافله ی مستی ، دل را به کجا بستی
در خانه چه غم داری رفتی پی بد نامی

بی وقفه پشیمان شو هم کیش ندیمان شو
از باده و خم بگذر اینگونه تو خوشنامی

رودی که شود جاری از چشمه جوشان است
برنا نتوانی شد در هاله ی ابهامی

عشقی که طلب کردی در اوج سماوات است
گر رهرو گلزاری ، داری چه سر انجامی

“عیدی” به نهان بنگر،بر روح و روان بنگر
این جرعه ی قابل را باید که بیاشامی

« عیدی خلیلی »

تازه ترین نقدها