🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پـس از مـرگـم ؛
بـسوزانیـدم …!
آتـش بـر سـراپـای تنـم ریـزیـد…
بگیـرد پیکـرم ، آرام شایـد ،
در آغـوشِ لـهیـبِ سرکشِ آتـش …!
کـه عمـری آتـشی سوزنـده ،
در دل ، سوخـت جـانـم را…
رگ و پیـونـد
و تـار و پـود و ،
استخـوانـم را …
بگیـرد شعـله در شعــر
و بـسوزانـد گلـویـم را…
بجـوشـانـد بـه رگهـا خـون …
شرابـی کهنـه گردانـد سَبـویـم را …
زَبانـه میکشـد عصیـانِ هر بُغضِ گلوگیرم!
بگیـرد آهِ دامـنگیـرِ مـن ، دامـانِ آتـش را …
شــراری بی قــرار از نـایِ مـن خیـزد…
بـسـوزد ، آتـش از داغِ دلِ ویـرانـه ے
در سینـه مَحبـوسـم …!
جَـهنّـم زادگـان را ،
چـه تـرس از عـالـمِ بـرزخ …!
چـه
بــاک
از آتـش دوزخ …!
ارتعـــاش…
1403/03/11
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
بستن فرم