🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 آیت حق

(ثبت: 4354) تیر 6, 1396 

علی ای  همای رحمت که تویی آیت حق , صاحب شوکت که فکندی به سر غیر خدا سایه ی حکمت , رخ تو آیینه حق و حقیقت , سخنت درس و کلاس همه در راه حقیقت.

تو همان سرّ بقایی که تو در ذت خداوند فنایی و به هر درد شفایی. تو همان ابر پر از نور خدایی که به دود و شرر آتش دوزخ چو دوایی. 

تو همان ابر ظهوری که پر از بارش باران سروری , به سر سرد زمین گرمی و نوری. تو همان مرد صبوری که پر از شوق حضوری. 

نرود از در تو هیچ گدا با غم و اندوه و جفا که کنی از سر انگشتریت حاجت درمانده روا ,به حسن چه نیک گفتی , چه نصیحت شگفتی , چو کنون اسیر توست قاتل به اسیر کن مدارا.

به جهان کسی ندارد پسری چو پور حیدر که فدا کند به بزمی, علیِ اکبر و اصغر , همه چون خوشه اختر, همه از نسل پیمبر, شده صد شگفتی از حیدر کرار مکرر.

چو علی که می تواند که وفا کند به پیمان, همه  عمر پر ز اوج درجات سبز ایمان و به شوق وصل یاران , شب قدر پر گشاید به حریم و کوی جانان.

علی ای بنده مطلق که فراتر ز بشر هست کلامت و خدا در پس آیات کریم کرده سلامت, چه دعاها که روا گشته ز نامت و چه جانها شده سیراب ز جامت.

تو همان قبله رازی که شه ملک نمازی, چو بَرَند ذکر نامت به خدا که کار سازی, اگر از غبار کویت برسد به ما نسیمی به جهان جمله بگویم که رفیق چاره سازی.

تو سرود لا فتایی, تو همان شیر خدایی که به بدر و احد و خندق و خیبر ز شجاعتت, یلان کُشته و پرپر.

تو همان سرّ وجودی که چو در بستر ایثار غنودی سر و دل از مَلِک  و عرش ربودی.

تو همانی که به هنگام شب و راز و نیاز  ,و به گاه پرواز, بکشند تیر ز پایت به نماز.

تو همانی که به صفین و جمل جنگیدی و به میدان نبردی خونین چو شهاب بر سر اصحاب فِتَن باریدی و به نهروان چو حاضر گشتی فتنه خارجیان برچیدی.

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا