🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بنام خدا
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
آن لحظه ای که شاعر بیچاره خسته بود
آن لحظه ای که فاجعه ای نا خجسته بود
آن لحظه ای که رشته ی خلقت گسسته بود
آن لحظه ای ای که دست علی نیز بسته بود
آن لحظه ای که بال کبوتر شکسته بود
آن لحظه ای که میخ به پهلو نشسته بود
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
آن لحظه ای که قافیه ای تازه جور کرد
آن لحظه ای که اشک ، غزل را نمور کرد
آن لحظه ای که میخ به سرعت عبور کرد
آن لحظه ای که زندگی اش را مرور کرد
آن لحظه ای که دشمن شیعه غرور کرد
آن لحظه ای که مادر ما را صبور کرد
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
آن لحظه ای که محتشم آمد کنار او
آن لحظه ای که گم شده سنگ مزار او
آن لحظه ای که فصل خزان شد بهار او
آن لحظه ای که حادثه ای شد دچار او
آن لحظه ای که رفت ز دستش نگار او
آن لحظه ای که محسن او بی قرار او
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
آن لحظه ای که قلب تمام جهان گرفت
آن لحظه ای که حنجره وقت اذان گرفت
آن لحظه ای که آتش نمرود جان گرفت
آن لحظه ای که باز دل آسمان گرفت
آن لحظه ای که مادر ما را نشان گرفت
آن لحظه ای که عشق علی را جوان گرفت
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
آن لحظه ای که هر غزلی یک قصیده شد
آن لحظه ای که کوچه به کوچه کشیده شد
آن لحظه ای که سرو علی قد خمیده شد
آن لحظه ای که یک گل پژمرده چیده شد
آن لحظه ای که ساقه ی یاسش بریده شد
آن لحظه ای که حضرت زهرا شهیده شد
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
آن لحظه ای که ام ابیها پدر نداشت
آن لحظه ای که سیلی محکم اثر نداشت
آن لحظه ای که سوره ی کوثر پسر نداشت
آن لحظه ای که کاش فقط خانه در نداشت
آن لحظه ای که چلچله ای بال و پر نداشت
آن لحظه ای که حضرت زهرا سپر نداشت
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
آن لحظه ای که دست مغیره امان نداد
آن لحظه ای که دود فضا را نشان نداد
آن لحظه ای که هیچ بلالی اذان نداد
آن لحظه ای که قافیه بر شعرجان نداد
آن لحظه ای که باج به آن ناکسان نداد
آن لحظه ای که دشمن ملعون زمان نداد
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
آن لحظه ها گذشت همین لحظه ها رسید
دنیا پس از شهادت زهرا خوشی ندید
“تقدیم به حضرت زهرا صلوات الله علیها صلوات ”
……………………
با احترام ؛ علی رفیعی
” صلی الله علیکِ یا فاطمة الزهرا ”
التماس دعا
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
بهمن 9, 1398
درودتان باد استاد بزرگوار
اجرتان با بی بی دوعالم
🌹🌹🌹
پاسخ
بهمن 9, 1398
سلام
در حوزۀ اشعار آیینی، تولید شعر زیاد است اما تولید شعری در این تراز و کیفیت ادبی بسیار کم است. همه شعر به لحاظ فنی عالی سروده شده اما حقیر بند” آن لحظه ای که ام ابیها پدر نداشت” را بیشتر دوست داشتم به دلیل زاویه دید و سرشاری احساس خالصانه شاعر در آن.
زیر سایه مهر صاحب اثر باشید به تندرستی و نیکی.
🌹🌹🌹
پاسخ
بهمن 9, 1398
سلام و احترام،
از شما بزرگوار دعوت می شود تا با نقد و رأی خود،
(ادامه ی ) کارگاه سوم را رونقی بیش تر ببخشید.
سپاس
http://sherepaak.com/221513/—
پاسخ
بهمن 9, 1398
سلام و درودها جناب رفیعی عالیقدر
ترجیع بند زیبایتان را خواندم و مستفیض گشتم.
اجرتان با موالی معظم
🌹🌹🌹
پاسخ
بهمن 9, 1398
سلام و درود
استاد ارجمند جناب رفیعی عزیز
اجرتان با ام ابیها سلام الله علیها
تقدیمی : 🌈
با یادِ لحظه ای به عیان ، حق را نما
آن لحظه ای که خلق ، جهان را خدا به ما
کوثر عطا بشد به پیمبر همان زمان
چنگی زنی به دامنِ کوثر ،که با حیا
ولی اله بایبوردی
09 / 11 / 1398
🌸🌸🌸🌹🌺🌹🌸🌸🌸
پاسخ
بهمن 10, 1398
درودها بزرگوار
بسیار عالی بود
پاینده باشید🌺
پاسخ
بستن فرم