🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بر باد رفته ها _36

(ثبت: 2248) مرداد 27, 1395 
بر باد رفته ها _36

1
از آن مهمان نوازی
ذره ای
در وجودم نمانده
وقتی
مشتم را باز دیدی
و
بی درد
گذشتی
####
2
قلبم
یاد تو را
پر از درد نمی تپید
اگر
تقدیر
تا به آنجا مهربان بود
که
حتی لحظه ای
دستانمان را
پر از مهر
در هم بیامیزد
#####
3
در پیچ و خم دنیای عشق
که می بایست
بیاموزم
آنقدر لیلی باشم
که مجنون
سر به بیابان بگذارد
هنوز هم
تا آنجا بی تجربه ام
که مجنونم
خواب شیرین را
می بیند
####
4
از آن آینده نگری های تو
زنی
در من زنده شد
که
حتی پس از رفتنت
سودای عاشقانه اش را
پایانی نیست
#####
5
پیش از آنکه بخواهی بروم
عاشقانه ها را
تو
در جانم ریختی
واژه به واژه
جاری شدم
آنچنان وفادار
از تو دور می شوم
که عاقبت
اینچنین در قلب ها
فرو می ریزم

 

 

.

-بچگیام-

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):