🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بر باد رفته ها_ 12

(ثبت: 1641) خرداد 14, 1395 
بر باد رفته ها_ 12

غریبه ام

با لطافت باران

اگر

بی شوخی طوفان

بر سرم

ببارد

#######

بویی از دخترانه ها

حوالی دفترم

پر نمی زند

زمین

یادم داد

حتی قلم را

نرم

مردانه بچرخانم

#######

من به آمین صدایش

که بیاراید عشق

بیش از هر پیچش

طوفان وفا مشکوکم

######

بعد از

هر چراغ روشن

صادقانه

چشم هایم را بستم

تا بیشتر بمانی

######

مرا مقصدی نیست

در حجم

نفس زدن های

ممتد سینه ام

از تو گریختن نهفته

#######

از ستاره باران چشمانم

کویر هم اگر

سیراب شود

برهوت تقدیر را

علاجی نیست

#######

آن اتفاق ساده،

گره خوردن نگاهمان

چقدر پیچیده

در افق تقدیر

به چشم نمی آمد

#######

در بازی دنیا

دل به هر مد

اگر سپردم

بامداد

ساحل

پذیرایم بود

######

در آتیه ی چشمانت

به وقت کوچ

به اندازه ی یک فصل

وفاداری؟

 

بچگیام

11 تا 14 خرداد نود و پنج

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):