🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بزن مطرب

(ثبت: 2548) مهر 11, 1395 

بزن مطرب

بزن دف را که من امشب خراب یاد دلدارم
پرُ از عشقم ولبریزم تُهی از عقل و پندارم

بزن مطرب بزن تا من ببارم عشق از چشمم
خرابم ، این سبُک سر را کدامین شانه بگذارم .؟

دعاکن مستی ام امشب بماند تا سحر بامن 
چوهوش آید سرم بینم درآغوش که بیدارم..؟

صدای زیر و بم های دف ات عقل ازسرم دُزدید  
چنان مدهوش و شیدایم که جز این حال ، بیزارم   
 

تنم اینجا منم آنجا به دنبال تو میگردد 
به جام مستی ات سوگند مست از عطر دیدارم

 
بزن مطرب بزن ، جامی دگر را سرکشم شاید ؟
خراب.آباد او گردم بفهمد زخمها دارم

کسی جز او نمی رقصد میان موی رگهایم
بفهمم با تمام مستی ام هشیار هشیارم

پیرنظر ” سلیم “

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):