![باقر رمزی باصر](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2019/12/thumbnail-1-e1586094431751.jpeg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
**** تاریخ هزاره ****
به آبسالی مجاز و عرقِ جبینِ واقعیّتم بنگر
اگر خشکسالی لبهایم را نمی بینی .
به آئینه ی غبار گرفته ی دیوار سکوتم بنگر
اگر جای شلاق شفق را
در گُردِه ام نمی بینی .
اگر به آه سرد و نفس گیر
فین کاشان دماغت نمی نگری
بدان که خفقان شریعت
دیریست آغاز شده است .
نفس فانوسهای کوچه های مرطوب و خلوتمان
از بوی نفت سیاه بد جوری گرفته است .
گلوی ناودانهایمان
زیر نورد تکنولوژی
له و لَوَرده شده است .
کمر مترسکهایمان
زیر چرخِ تِ راکتورهای هسته ای شکسته
و هیچ آلاله ی زخم خورده ی مزرعه ای
دم بر نمی آورد
آیا من دست پرورده ی پست ترین
خاکهای شمال و یمین نیستم
که در پیش خاکهای علّیین
لُنگ پهن میکنند ؟؟
بیا دردهای کهنه و زخمهای قدیمی
ملل ما را ببین
که چگونه در التهاب خلسه می لولند .
در لحظه ی هبوط که از لابلای جرز ازون
ناخواسته به زمین های گر افتادم
در میان اوراق سنگین تاریخ هزاره
ثبت است .
من بودم که برای لقمه ای نان حلال
و سیر کردن کودکان آسیب و آواره
هزاران بار کارِ حرام کردم
و در دادگاه قاضیان ناخلف
به دورترین نقطه ی تاریک زمین
تبعید شدم .
باز آ که زخم اثنی عشری مان چرکین است
و ما به دنبال مرهمی
در انتهای کوچه های بن بست گرفتاریم .
باقر رمزی باصر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
دی 18, 1398
درود بر شما استاد رمزی عزیز
زنده باشید 💐
پاسخ
بستن فرم